اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-06-02-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد_ قهر و آشتي

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: قهر و آشتي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 02-06-94

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

شريعتي: سلام مي‌گويم به  همه‌ي شما خانم‌ها و آقايان دوستان عزيز خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا آرزو مي‌کنم در اين روزها و شب‌هاي نوراني خير و برکت به سمت خانه‌هاي شما سرازير شود حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقا فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله خدمت شما و بينندگان عرض سلام داريم و ايام فرخنده و خجسته‌ي دهه‌ي کرامت را خدمت  همه‌ي عزيزان تبريک عرض مي‌کنيم جا دارد که ايام بزرگ داشت جناب احمد بن موسي شاه چراغ که عزيزان جنوبي و شيرازي هم خيلي توقع دارند به جا هم است کمتر از اين امام  زاده و حرم سوم اهل بيت ترويج مي‌شود ان شاء الله ياد و خاطره‌ي امام زاده‌ي واجب التعظيم و برادرانش در فارس را هم گرامي بداريم و فردا شب هم ولادت سر تا سر نور  ولي نعمت ما آقا علي بن موسي الرضا عليه السلام را خدمت همه‌ي عزيزان تبريک و تهنيت عرض مي‌کنم بد نيست عرض بکنيم حضرت امام رحمة الله عليه من اخيرا در  حالاتشان مي‌خواندم فرزندان ايشان مي‌گفتند همه‌ي عيد‌ها حضرت امام به بچه‌ها عيدي مي‌دادند حتي به افرادي که در خانه بودند کارگري کار مي‌کرد باغباني بود از مال خودشان عيدي مي‌دادند نه از بيت المال يا وجوهات هدايايي به ايشان مي‌دادند يا ملک و ارثي داشتند ايام عيد پيش مي‌آمد که ايشان چيزي نداشتند مي‌گفتند ندارم بدهم بچه‌ها به ايشان پيله مي‌کردند از بعضي از فرزندانشان پول داشتند قرض مي‌گرفتند  ولي عيدي را مي‌دادند مقيد بودند اين اعياد مبلغ ناچيز يا هديه‌‌اي ناچيز بذر محبت و ولايت را در دل خانواده‌ها بچه‌ها ما مي‌کاريم ان شاء الله دريغ نکنيم جشن و شادي مفصل هم بگيريم اين ارتباط محکمي با اهل بيت يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا (خصال، ج 2، ص 636) کامل شود.
شريعتي: ان شاء الله هفته‌ي گذشته در مورد مرنج و مرنجان را صحبت کرديم مرنجان را بسيار پر رنگ اشاره کرديد و ادامه‌ي فرمايشات شما را ما خواهيم شنيد.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم همان طور که هفته‌هاي قبل عرض کرديم خلاصه‌ي همه‌ي اخلاق‌ها و آداب معاشرت در دو کلمه است مرنج و مرنجان بحث ما از اين جا به اين جا کشيده شد که بيشتر عزيزاني که رنجش پيدا کرده بودند تقاضا مي‌کرديم ببخشيد صلح کنيد عفو کنيد بگذريد ولي دوستان مي‌گفتند عوامل رنجش نبايد فراهم شود که  پيش گيري شوند آن طرفي را هم بگوييم چند هفته در مورد مسبب رنجش و علت رنجش نبايد فراهم شود و نرجاندن در راس کارهايمان بايد قرار بگيرد يعني مومن کسي است که لَا يَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ (بحارالانوار، ج 74، ص 63) در روايت داريم مومن يک علامتش اين است که هيچ وقت به کسي ظلم نمي‌کند ولو به دشمن به يک مجرم دشمن فحاشي هتاکي بي ادبي جسارت تحقير توهين نمي‌کند چه برسد به دوست فاميل و نزديکان اين نقطه هم بد نيست اشاره کنيم ما فکر مي‌کنيم ظلم به شخص مي‌کنيم ولي ما طبق آيات و روايات فراوان ظلم به يک شخص ظلم ظلم به يک فرد نيست ظلم به کل اهل بيت است ظلم به عالم هستي است چون دلي را که مي‌شکنيم با پيغمبران و امامان رابطه دارد اين مخلوق با همه‌ي عالم سر و کار دارد و ما روايات فراواني به اين مضمون داريم کسي مومني را اذيت کند ما اهل بيت را اذيت کرده و کسي که ما را اذيت بکند پيغمبر را اذيت کرده کسي که پيغمبر را اذيت کرده خدا را آزرده کرده سلسله مراتب به هم اتصال دارد اين کلام نوراني پيغمبر عظيم الشان است که خيلي قابل تامل است فرمودند مَن أكرَمَ مؤمِناً فَقَد أكرَمَني کسي مومني را اکرام بکند حرمت نگه دارد به من احترام گذاشته است چون مومنين اوليا خدا بندگان جزئي از کل هستند به دست شما به پاي شما من اهانت بکنم به خود شما کردم نمي‌توانم بگويم به شما کاري نکردم به دست شما زدم دست شما جزء شماست از آن طرف هم فرمودند مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (مستدرک الوسايل، ج 9، ص 99) فکر نکنيد به يک انسان فاميل همسر اولاد ظلم مي‌کنيد اين ظلم بازتابش پرش مي‌گيرد حتي پيغمبران امامان اولياء خدا را لذا فرمود پيغمبر عظيم الشان که کسي مومني را اذيت بکند من را اذيت بکند و کسي که من را اذيت بکند خدا را آزرده کرده و کسي که خدا را آزرده و ناراضي بکند ملعون است از رحمت خدا دور است در چهار کتاب آسماني لعنت به ظالم شده کسي که ظلم بکند به انساني در قرآن در تورات در انجيل در زبور حضرت داوود ما باز رواياتي به اين مضمون داريم که مَن أهَانَ لِي وَلِياً فَقَد بَارَزَنِي بِالمُحَارَبَة وَ دَعَانِي اِلَيها  (کافي، ج 1، ص 197) در احاديث قدسي است در کافي شريف خداي مهربان مي‌فرمايد اگر کسي دوست من را اهانت بکند با من خدا به جنگ و محاربه و مبارزه برخواسته ما که به خدا دسترسي نداريم به خدا هم چيزي اثر ندارد خدا يعني هستي مطلق خدا يعني بندگانش مصداق اذيت کردن خدا کجاست مصداق احترام گرفتن از خدا کجاست اين طور مضمون روايت هم خيلي شيرين و قشنگ است مدت‌ها دنبال اين روايت بودم من مي‌خواهم به خدا خيلي خدمت بکنم عاشق خدا هستم خدا مي‌گويد به بندگان من خدمت بکن أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِلَّهِ أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِلنَّاسِ (مستدرک، ج 12، ص 358) عزيز بيننده‌‌اي که مي‌خواهي به خدا عاشق شوي عبادت بکني به همسرت خيلي برس به پدر مادرت به بچه ات خيلي برس خدا در خلقش تجلي کرده خدا نه غذا مي‌خورد نه نياز دارد نه قرض مي‌خواهد چرا مي‌گويد «مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِ‌ضُ اللَّـهَ قَرْ‌ضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَ‌ةً» (بقره/ 245) چه کسي است که به من خدا قرض بدهد خدا که محتاج شود دو هزار نمي‌ارزد قرض دادن به بندگان خدا قرض دادن به خود خداست فرمود آن کسي خدا را از همه بيشتر دوست دارد که از همه بيشتر قربان صدقه خلقش برود به اين‌ها خدمت بکند دلشان را نشکند گره شان را باز بکند نيازارم ز خود هرگز دلي را، که ميترسم در آن جاي تو باشد خدايي که مي‌فرمايد من در آسمان‌ها زمين جا نمي‌شوم در دل بنده‌ي مومنم جا مي‌شود گفت مرنجان دلم را که اين مرغ وحشي ز بامي که برخواست مشکل نشيند يا تشکر‌ها أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاس‏ (كافي، ج2، ص99) چه کسي از همه بيشتر شاکر خداست سپاسگزار خداست آن کسي که از همه بيشتر به واسطه‌هاي نعمت شکر گزاري اش بيشتر است معلم مربي پدر مادر دوست رفيق هر کسي به او خدمت کرده اين‌ها حقيقت است خدا يعني هستي مطلق «اللَّـهُ نُورُ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ» (نور/ 35) خدا که نعوذ بالله جايي مکاني موجود مستقل از خلق که جدا از خلق نيست «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» (توحيد/ 3) تعبير خيلي قشنگ است يعني هيچ کس از خدا جدا نشده معني نمي‌زايد نزايد درباره‌ي خدا معني ندارد خدا حامله نمي‌شود حمل ندارد هيچ کس از خدا جدا نشده خدا هم از هيچ کس جدا نيست يعني «اللَّـهُ نُورُ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ» لذا خدمت به خلق به بندگان خدا به هستي حتي به يک مورچه حتي به يک جماد به يک گياه اين دارد با خدا رابطه برقرار مي‌کند چرا در روايت داريم اگر گياهي را بي جا بکني ملائکه لعنتت مي‌کند چون به حريم خدا تعدي کردي خدا رحمتش و علمش وسعت دارد همه‌ي موجودات را فرا گرفته اگر اين موضوع براي ما جا بيفتد که خدا مي‌فرمايد بنده‌‌اي را از در خانه ات رد مي‌کني خدا را رد کردي بنده‌‌اي را تحقير مي‌کني به خدا کردي کسي که دوست من را اهانت بکند به جنگ با من خدا آمده و شمشير را از رو بسته مي‌گويد بيا من با تو بجنگم مثنوي مي‌گويد‌‌اي بسا کس را که صورت را زد وصف الله کرد و بر صورت بزد شما به بچه ات مي‌زني به شاگرد و دوست و رفيقت مي‌زني يعني به خدا مي‌زني به قرآن مي‌زني به صورت پيغمبر مي‌زني چقدر ما روايات داريم يا در عالم رويا ديدند مثلا کسي بنده‌‌اي را اذيت کرده پيغمبر فرمودند به من زدي گفت من غلط بکنم فرمود به اولاد زدي به بچه ات زدي مفاتيح فقط کتاب دعا و زيارت نيست نکات اخلاق آداب سفر زيارت دارد در آداب زيارت امام حسين از حضرت صادق داريم به کسي فرمودند چه مي‌شود شما که ما را ذليل مي‌کنيد استخفاف مي‌کنيد ما را سبک مي‌شماريد يک نفر از اين آدم‌هايي که پر رو هستند حاضر نيستند اقرار به گناه بکنند عرض کرد ما به خدا پناه مي‌بريم کي شما را خوار کرديم فرمود تو يکي من را تازگي خوار کردي گفت من شما را نديدم فرمود در مسير زيارت که مي‌رفتي با مرکب يکي از دوستان ما زمين گير بود افتاده بود در راه گفت مرکبت که جا دارد تا چند کيلومتر من  را سوار بکن ببر اصلا توجه نکرد به قول ما گازش را گرفت رفت يک آدم بيچاره در بيابان مانده هيچ کس را ندارد دوست ما است اصلا دوست ما نه يک انسان يک گرفتار درخواست ياري کرد به او توجه نکردي اين استخواف است اين جزء‌ها به کل وصل اند اين است که اين مسئله اگر جا بيفتد نکته‌ي مهمي است اگر به اين بينش برسيم که اين فرزند معصوم طفل معصوم گريه مي‌کند شلوغ کاري مي‌کند به او جيغ مي‌زني به امام زمان زدي واقعا زدي واقعيت است روايت است اين قدر روايت داريم اذيت بندگان خدا اذيت ماست خوشحال کردن آن‌ها فرمود کسي يک انسان مومني را شاد مي‌کند به خدا قسم ما دوازده امام را شاد کرده به خدا قسم رسول الله شاد کرده به خدا قسم سَرَّ الله فِي عَرشِهِ چطور بگويند قسم خوردند يکي از موانع بزرگي که ما داريم پله پله مي‌رويم عقب گرد مي‌کنيم ريشه يابي مي‌کنيم براي خشکاندن ريشه‌ي ظلم و فساد و رنجاندن يکي از بزرگترين موانعي که در عزيزان افرادي که به ما خيلي پيام دادند وسيله‌ي رنجش مي‌شود و ريشه‌ي رنجاندن است بسياري از افرادي که ظالم مجرم تبه کار هستند حاضر نيستند قبول بکنند که تبه کار هستند حق را به خودشان مي‌دهند اين بزرگ ترين مانعي است که من در عمرم پيدا کردم عذر مي‌خواهم ما فراوان حرفي مي‌زنيم که تندي نکنيد خانم به آقا مي‌گويد تو گوش بکن آقا به عکس به خانم مي‌گويد به تو مي‌گويد پدر مادر‌ها مي‌گويد بچه‌ها گوش بکنيد اين خيلي بد است اين که هما خودمان را بازنگري نمي‌کنيم ان شاء الله در بيننده‌هاي ما اين طوري نباشد بدترين چيزي که من در قرآن و روايات پيدا کردم آدم‌هاي جاهلي که جهل مرکب دارند نمي‌داند و نمي‌داند که نمي‌داند اگر انسان نمي‌فهمد و متوجه باشد که نمي‌فهمد مي‌رود فهم و درک پيدا مي‌کند آدمي که مريض است نمي‌داند مريض است او را از بين مي‌برد اگر مريض بود فهميد مريض است مي‌رود مداوا مي‌کند خوب مي‌شود نمي‌داند و از اين بدتر نمي‌داند که نمي‌داند و خودش را دانا مي‌داند اين طور آدم‌ها انتقاد پذير نيستند اين طور آدم‌ها بکشي حاضر نيستند مشاوره برود پيش استاد بروند حاضر نيستند تغيير بکنند اين‌ها بدترين آدم‌ها ته جهنم جايشان است معاند اند لجوج اند مجرم فاسق ظالم گنه کار دو رقم داريم همه ‌ي ما گرفتار ظلم گناه معصيت ممکن است باشيم معصوم هم نيستيم خيلي هايمان هم عادل هم نباشيم ما دو نوع ظالم مجرم و فاسق داريم فاسق و ظالم و مجرمي که به اشتباهش پي برده و اقرار مي‌کند مي‌گويد من اين جا ظلم کردم خانم آقا رفيق دوست حق با شماست اقرار مي‌کند يا مريضي که مي‌گويد راست مي‌گويي من مريض هستم بايد معالجه بکنم اين به نجات خيلي نزديک است خطر ندارد بسياري از وسواسي‌ها اين طور هستند وسواسي‌هايي که واقعا قبول دارد ناراحت است مي‌گويد من چه کار کنم گوش مي‌دهد خدا را شکر مي‌کنم در اين برنامه‌ها هزاران وسواسي خوب شدند هنوز هم پيام داريم خانمي نامه نوشت اين قدر تشکر کرد گفت من هشت سال گرفتار وسواسي بودم ولي همين بحث‌هايي که گفتي نبايد آب بکشي نبايد آب بريزي وسواسي که لجوج نيست وسواسي که جهل مرکب نيست عناد ندارد مي‌تواند تغيير بکند يا مسئله را نمي‌داند يا مسئله را فهميد عمل مي‌کند لج بازي نمي‌کند بگويد من هر چه دلم مي‌خواهد مي‌گوييم آب نريز وضو يک بار غسل يک بار دو دقيقه يک دقيقه کافي است من خودم وضو نيم دقيقه غسل همين ديروز غسل يک شنبه‌ي ماه ذي القعده کردم يک دقيقه طول کشيد خيلي راحت يک دوش آب مي‌گيرد خيلي راحت است يک وقت يک وسواسي است که مي‌پذيرد قبول مي‌کند حرف گوش مي‌دهد اين خوب مي‌شود يا تدريجا اگر عميق باشد خوب مي‌شود ولي مي‌گويد نه من درست مي‌فهمم شما اشتباه مي‌کنيد مثل کسي که مي‌گويند در يک شهري روستايي همه بدنشان را مي‌خواراندند گفت چرا بدنتان را مي‌خواريد گفت خارش بدن گفت نمي‌شود که همه داشته باشند گفتند مگه تو نمي‌خاراني گفت نه گفتند تو مريض هستي ما همه سالم هستيم بعضي‌ها اين طور هستند آقاي بد اخلاق پدر بداخلاق معلم بداخلاق مي‌گويد نه کار من درست است پيام‌هاي فراوان در طول اين چهار پنج سال داشتيم افرادي که مي‌گويند پدر ما قبول نمي‌کند ناحق است قبول نمي‌کند فحش بد است مي‌گويد کارم درست است فراوان داريم نامه پيامک حضوري به ما گفتند که گاهي به مدير عامل سرپرست يک پيشنهاد بهتر داديم گفتم اگر در اين برنامه اين کار را بکنيد يا انتقاد بکنيد ديروز اين آقا به من برخورد کرد اين قدر متاثر شدم اسم نمي‌برم مي‌ترسم براي من دردسر درست شود در يک موسسه‌‌اي مذهبي هم بود مي‌گفت چندين مسئله‌ي خلاف مطرح کرده بودند آمدم گفتم اين مسئله‌ها اشتباه است به توضيح المسائل نگاه کنيد من را برکنار کردند اسم نمي‌برم چه موسسه‌ي مذهبي است و کارهاي فرهنگي و مذهبي مي‌کند انتقاد خيلي بد است بدترين چيزها غرور است تکبر است عدم پذيرش حق است از گناه بدتر است از گناه بدتر قبول نکردن گناه است از گناه بدتر پافشاري و لج بازي و اصرار بر گناه است بدتر از گناه توجيه گناه است بگويي نه حاج آقا بايد ربا بگيريم بايد دروغ بگيريم اين خلق الله را بايد بزنيم اگر فحش ندهي تحقير نکني نزني کار پيش نمي‌رود اين اصل از گناه بدتر است افرادي که از خود راضي اند از نظر خودشان راضي اند حاضر نيستند نظر ديگري را هم بپذيرند حاضر نيستند انتقاد را بپذيرند حاضر نيستند مراقبه محاسبه داشته باشند خودشان را نقد بکنند منعطف نيستند من يک روايت تندي مي‌خوانم خيلي روايت تندي است در کلمه‌ي حمق سفينه است احمق مراتب دارد يک احمقي است که ساده مثل آدم‌هايي که ساده اند ولي اذيت و آزار ندارند ما يک روايت هم در کافي خوانديم با آدم‌هاي احمق رفيق نشويد مي‌خواهد خير برساند عقلش نمي‌رسد يک احمقي است که حمق و درجه اش بالاتر است خوب تشخيص نمي‌دهد به او بگويي ممکن است قبول بکند يک احمق درجه‌ي يک است که نصيب هيچ نشود آدم‌هايي که خودشان را عالم مي‌داند حجة الاسلام مي‌داند عقل کل مي‌داند خانه داري بلد نيست همسرداري بچه داري آداب معاشرت بلد نيست سر تا پا عيب است در يک روايتي پيغمبر خدا فرمود  احمق کسي است که عيب ديگران را به روي خودشان مي‌کشاند و مي‌گويد شما اين عيب‌ها را داريد خودش اين عيب‌ها را دارد قبول نمي‌کند به ديگران مي‌گويد چرا توهين بد اخلاقي مي‌کنيد خودش دارد همه اش به ديگران مي‌گويد ولي خودش حساب نمي‌برد اين روايت از حضرت عيسي عليه السلام است کلمه‌ي حمق سفينه البحار شيخ عباس قمي قسم مي‌دهم هيچ کدام از ما شامل اين روايت نباشيم حضرت عيسي مي‌گويد من از مداواي اين‌ها عاجز هستم چهل سال است بداخلاق است قبول نمي‌کند اشتباه است رابطه‌هاي نامشروع دارد خلاف مي‌کند ظلم مي‌کند رشوه مي‌گيرد مي‌گويد کارم درست است حضرت عيسي علي نبينا و آله عليه السلام فرمود إنَّ عيسى بنَ مَريمَ عليه السلام قالَ : داوَيتُ المَرضى فشَفَيتُهُم بِإذنِ اللّه ِ، و أبرَأتُ الأكمَهَ و الأبرَصَ بِإذنِ اللّه ِ، و عالَجتُ المَوتى فأحيَيتُهُم بِإذنِ اللّه ِ، و عالَجتُ الأحمَقَ فلَم أقدِرْ عَلى إصلاحِهِ! فقيلَ : يا روحَ اللّه ِ، و ما الأحمَقُ ؟ قالَ : المُعجَبُ بِرأيِهِ و نَفسِهِ، الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ، و يُوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يُوجِبُ عَلَيها حَقّا، فذاكَ الأحمَقُ الَّذي لا حِيلَةَ في مُداواتِهِ (الاختصاص، ص 229)  من مريض‌هاي زيادي را مداوا کردم به اذن خدا همه را شفا کردم کور مادر زاد که قابل علاج نيست اعجاز حضرت عيسي همين بود کسي که مرض پيسي دارد من او را هم مداوا کردم خوب شد از اين بالاتر .مرده‌ها را به اذن خدا زنده کردم هيچ دکتري مرده را نمي‌تواند زنده بکند به خدا پناه مي‌بريم عيسي روح اللهي که با يک فوت کردن از احيا بالاتر مجسمه‌ي سنگي خاکي را فوت مي‌کرد بلکه خلاقيت بوده تخلق اخلق دارد نسبت خلق به حضرت عيسي در قرآن داده شده چرا بعضي‌ها وحشت مي‌کنند به اذن خداست البته حضرت عيسي که مجسمه را فوت مي‌کرده طبق صريح قرآن تبديل به پرنده مي‌شده و مرده‌‌اي که روح از بدنش جدا مي‌شده زنده مي‌کرد مي‌گويد من اين طور آدم‌هاي از خود راضي خود راي بيننده‌ها اين بحث را جدي بگيرند بنده فرحزاد به من مي‌گويند کارشناس مي‌گويند حجة الاسلام گول اين حرف‌ها را نخورم خودم را بگذارم مقابل خودم فيلم خودم اعمال خودم من آيا همسر خوبي هستم شوهر خوبي هستم پدر خوبي هستم روحاني خوبي هستم حتما بازنگري بکنيم امام هفتم عليه السلام فرمود از ما نيست شيعه‌ي ما نيست کسي که هر روز محاسبه و مراقبه نداشته باشد خيلي تعبير تندي است يعني از ما جدا مي‌شود لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحاسِب نَفسَهُ في کُلِّ يَومٍ (کافي، ج 2، ص 453) همه اش مي‌خواهيم حساب ديگران را برسيم در مسائل اجتماعي هم همين طور است ما همه‌ي گناهان را گردن دولت مي‌اندازيم دولت گردن ما مي‌اندازد ما هر دو گردن آمريکا و اسرائيل مي‌اندازيم فلاني‌ها گردن فلاني مي‌اندازيم ما هيچ گناهي نداريم نه هر کدام در حد خودمان ممکن است خطا بکنيم يک عبارت خيلي قشنگي يک بار ديگر در همين برنامه گفتم اوليا خدا واقعا چقدر خود نگر بودند يعني خودشان را بازنگري مي‌کردند همه اش توپ را در زمين طرف مقابل نمي‌انداختند يکي از علماي برجسته که من اسمش را نمي‌توانم بگويم ايشان از قول حاج احمد آقا پسر امام مي‌گفتند گاهي در خانه با پدر خيلي خصوصي بودند سوالات خصوصي مي‌گفتند يک بار سوال مي‌کردند از اين کرامات تشرفات يک چيزهايي از پشت پرده به من بگو خيلي اصرار کرده بود حضرت امام فرموده بودند اين مدعيان در طلبش بي خبران اند آن را که خبر شد خبري باز نيامد اگر کسي چيزي خدا به او داده باشد از اين امور نبايد بگويد اگر بدهد دليل بر اين است که مدعي است خلاصه هيچ اظهار نکرده بود ولي آن نکته‌ي مهم است که در رابطه با بحث ماست يک موقع حاج رحمت آقا به ايشان خيلي پيله کرده بود گفته بود فرض کنيم عيب ندارد فرض کنيم شما الآن محبوب مردم ايران مسلمانان دنيا خيلي از مستضعفين دنيا هستيد فردا صبح مردم ايران بلند شدند از خواب گفتند امام خميني را نمي‌خواهيم يا رفراندوم گذاشتند گفتند آقا را نمي‌خواهيم شما چه کار مي‌کنيد ايشان فرمودند من مي‌روم قم خانه که قبلا داشتم مي‌نشينم ببينم من خميني چه کار کردم مردم از من ناراحت شدند نمي‌گويد مردم فلان فلان شده هستند اين از هزار کرامت بهتر است از ميليون کرامت که بگويند پشت پرده مي‌بيند چنين مي‌کند اين‌ها همه اش حرف است به خودش مي‌زند به مردم به ديگران نمي‌زند که من چه کار کردم که مردم از من ناراحت شدند از من برگشتند به خودش مي‌زند اين خيلي مهم است اگر يک خانمي بي حجاب بد حجاب است من روحاني چه کوتاه کردم من در تبليغ چه کمبودهايي داشتم درست است آن اشتباه است ولي خودمان را هم قبول کنيم ما خدمت درستي کرديم که توقع داريم از ديگران؟ اين که خودمان را نقد بکنيم در خطبه‌ي متقين يکي از اوصاف متقين اين است که فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ (نهج البلاغه، خطبه 137) يعني اولياء خدا متقين واقعي شيعه‌ي واقعي اهل بيت کساني هستند که هميشه خودشان را متهم مقصر مي‌دانند ما برعکس عمل مي‌کنيم ما مي‌گوييم کارم خيلي درست است شک ندارم هر کس حرفي مي‌زند بي خود مي‌گويد من از اين پيام‌هاي انتقادي به آقا عرض کردم پيام‌هايي که در آن اهانت است پيامي داشتيم تو خود شمر هستي نفس من ممکن است شمر باشد جايي که من ظلم مي‌کنم شمر هستم چرا ناراحت باشم در نفس من شمر هم است امام حسين هم است چرا ناراحت شوم حرف درستي است گاهي من زنگ زدم تشکر هم کردم خودمان را متهم بدانيم دنباله‌ي حديث حضرت عيسي عليه السلام مي‌فرمايد من مرض‌هاي لا علاج مرده را زنده کردم مجسمه را فوت کردم انسان شده تنها جايي که انبيا امامان مي‌گويند اين جا دست ما کوتاه است نمي‌توانيم کاري بکنيم فرمود احمق را خواستم معالجه بکنم قدرت بر اصلاح اين طور آدم‌ها نداشتم فقيلَ : يا روحَ اللّه ِ، و ما الأحمَقُ ؟ اين حد اعلاي احمق است احمق چه کسي است خدا را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد هيچ کدام از بيننده‌ها مصداق اين نباشند آن‌هايي که خودشان را مي‌شکند مي‌گويند ما بد هستيم اين‌ها مصداقشان نيستند فرمود المُعجَبُ بِرأيِهِ و نَفسِهِ، الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ، و يُوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يُوجِبُ عَلَيها حَقّا، فذاكَ الأحمَقُ الَّذي لا حِيلَةَ في مُداواتِهِ آن کسي که من از معالجه اش نا اميد شدم احمقي است که به راي و فهمش مغرور است مي‌گويد هر چه من مي‌فهمم خودش را عقل کل مي‌داند و به کارهايش و نفسش هم خود بين است از خود راضي است مي‌گويد کار من درست است فهم من درست است همه‌ي شما بيخود مي‌گوييد الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ همه‌ي عقل را به جانب خودش مي‌داند مي‌گويد خانم بيخود کرده بچه‌ها بيخود کردند همه اش به ديگران بد و بيراه مي‌گويد کار من درست است کار   همه خراب است مثل شيطان همه‌ي حق را به خودش مي‌دهد و ديگران را مي‌گويد نا حق مي‌گويند مي‌گويد اين احمق واقعي است که حيله‌‌اي براي مداواي او پيدا نکردم لِكُـلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ يُسْتَـطَـبُّ بِـهِ إِلا الْحَمَاقَةَ هر دردي درماني دارد الا حماقت يعني مي‌رنجاند دل‌ها را آتش مي‌اندازد اختلاف مي‌اندازد مادر شوهر عروس پدر زن فرقي نمي‌کند به کسي برنخورد به هر کسي برمي‌خورد ضعفي از اين   جهل و حماقت دارد غرور دارد تکبر دارد همه اش اذيت مي‌کند عروس را عروس مادر شوهر را اذيت مي‌کند مي‌گويد کار من درست است کار او خراب است خودت را بازنگري بکن مثالي زدم که يک عروسي مي‌خواست مادر شوهرش را بکشد رفت از حکيم دارويي گفت آن حکيم هم دانا بود دارو مي‌داد گفت اگر فوري کشته شود مي‌آيند مي‌کشنت تدريجا است گفت ممکن است باز مورد سوء ظن واقع شوي يک کم مداوا کن خودت را درست کن خودش را درست کرد مادر شوهر هم درست شد آمد به حکيم گفت من پشيمان شدم گفت دارو الکي بوده درمان همان اخلاق تو بوده.
شريعتي: ما همه چيز را برعکس مي‌بينيد مثلا مي‌گويند نسبت به ديگران حسن ظن داشته باشيد به خودتان سوء ظن ما برعکس به ديگران سوء ظن داريم به خودمان حسن ظن.
حاج آقا فرحزاد: بزرگواري فرمودند از خانه مي‌رويم بيرون مي‌رويم جلوي آينه من خودم مي‌آيم اين جا چند بار مي‌روم جلوي آينه از شما مي‌پرسم براي اين که قيافه ام به هم ريخته باشد ديگران تذکر مي‌دهند از تذکر ديگران ممکن است ناراحت شوم چقدر هزينه مي‌کنيم براي تزئين صورت اعمال درون باطن ما خيلي بيشتر است از اين که مقابل آينه قرار بدهيم اصلاح کنيم گاهي آدم خودش را مقابل خودش قرار بدهد من آيا پدر مادر همسر فرزند خوبي هستم يا نه اين که در شبانه روز اوليا خدا يک دقايقي را به محاسبه و مراقبه مي‌پرداختند به نظر من از نان شب واجب تر است خانم و آقايي که پيامک مي‌دهيد از ديگران گلايه مي‌کنيد خودت هيچ عيب و مشکلي نداري مي‌گويد شوهر من چنين است شما معصوم کامل هستي؟ خودت را درست بکن ممکن است رفتار ما باعث رفتار او شده باشد.
شريعتي: خيلي ممنون خيلي نکات خوبي را شنيديم صفحه‌ي 548 قرار امروز ماست آيات پاياني سوره‌ي مبارکه‌ي حشر که تاکيد فراواني به مداوت و تکرار تلاوت اين آيات شده لحظه لحظه‌ي زندگي  تان منور به نور اهل بيت باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ‌ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ ?17? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَلْتَنظُرْ‌ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ‌ بِمَا تَعْمَلُونَ ?18? وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ?19? لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ‌ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ ?20? لَوْ أَنزَلْنَا هَـذَا الْقُرْ‌آنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَ‌أَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِ‌بُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُ‌ونَ ?21? هُوَ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّ‌حْمَـنُ الرَّ‌حِيمُ ?22? هُوَ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ‌ الْمُتَكَبِّرُ‌ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ?23? هُوَ اللَّـهُ الْخَالِقُ الْبَارِ‌ئُ الْمُصَوِّرُ‌ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ?24?
ترجمه:
سرانجامشان اين شد که هر دو در آتش اند؛ و در آن جاودانه اند و اين است کيفر ستمکاران. (??) اي اهل ايمان! از خدا پروا کنيد؛ و هر کسي بايد با تأمل بنگرد که براي فرداي خود چه چيزي پيش فرستاده است، و از خدا پروا کنيد؛ يقيناً خدا به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است. (??) و مانند کساني مباشيد که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشي کرد؛ اينان همان فاسقانند. (??) دوزخيان و بهشتيان يکسان نيستند، بهشتيان همان رستگارانند. (??) اگر اين قرآن را بر کوهي نازل مي کرديم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشيده مي ديدي. و اين مثل ها را براي مردم مي زنيم تا بينديشند. (??) اوست خدايي که جز او هيچ معبودي نيست، داناي نهان و آشکار است، او رحمان و رحيم است. (??) اوست خدايي که جز او هيچ معبودي نيست، همان فرمانرواي پاک، سالم از هر عيب و نقص، ايمني بخش، چيره و مسلط، شکست ناپذير، جبران کننده، شايسته بزرگي و عظمت است. خدا از آنچه شريک او قرار مي دهند، منزّه است. (??) اوست خدا، آفريننده، نوساز، صورتگر، همه نام هاي نيکو ويژه اوست. آنچه در آسمان ها و زمين است همواره براي او تسبيح مي گويند، و او تواناي شکست ناپذير و حکيم است. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: يک سلام ويژه و مخصوص به امام رئوف امام رضا عليه السلام که اين روزها و شب‌ها مزين به نام ايشان است برنامه‌ي فردا را از مشهد الرضا تقديم نگاه آسماني شما خواهيم کرد همان طور که قبلا هم وعده داده بوديم حتما نائب الزياره‌ي فرد فرد شما دوستان خواهيم بود برنامه‌ي فردا و پس فردا از مشهد   تقديم شما خواهد شد. اسامي برگزيدگان طرح تکريم بانوي آسماني حضرت ام المومنين خديجه‌ي کبري سلام الله عليها در سايت ما موجود است دوستان مي‌توانند مراجعه بکنند آن‌هايي که هم نام حضرت خديجه‌ي کبري بودند هدايا و جوايزشان اهدا خواهد شد
حاج آقا فرحزاد: ما هم تشکر مي‌کنيم از عزيزاني که نام فرزندانشان را خديجه گذاشتند در آينده هم بگذارند باز هم ما پلاک طلا جايزه مي‌دهيم آن‌هايي هم که اين نام را ندارند.