اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-03-26-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-راه‌هاي شكرگزاري و سجده شكر

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: راه‌هاي شكرگزاري و سجده شكر

كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

تاريخ پخش: 26/03/93

بسم الله الرحمن الرحيم

و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين

آقاي شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي بيننده‌هاي خوبمان، خانم‌ها و آقايان. آرزو مي‌كنم در هر كجا كه هستيد تنتان سالم و قلبتان سليم باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليكم خيلي خوش آمديد. ايام بر شما مبارك باشد.

حاج آقاي فرحزاد: عليكم السلام و رحمة الله، خدمت‌ شما و همه‌ي‌ بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام  داريم. دهه مهدويت را تبريك مي‌گوييم. انشاءالله عزيزان ما در عرصه‌هاي ورزشي موفقيت‌هاي خوبي داشته باشند. مردم را خوشحال كنند. اميدواريم به ياري خداي متعال قدردان همه نعمت‌ها خصوصاً امنيت باشيم. انشاءالله همه مسلمان‌ها خصوصاً برادران عراقي هم از دست استعمارگران و تكفيري‌ها نجات پيدا كنند و امنيت به همه كشورها خصوصاً مردم عراق برگردد. انشاءالله ما هم شاكر نعمت‌ها باشيم.

آقاي شريعتي:

من بي‌تو دمي قرار نتوانم كرد *** احسان تو را شمار نتوانم كرد

گر بر تن من زبان شود هر مويي *** يك شكر تو از هزار نتوانم كرد

بحث ما در ذيل بحث خير و بركت در زندگي، بحث شكر و شكرگزاري بوده و الحمدلله مباحث خوبي را شنيديم. خدا را شكر مي‌كنيم. هفته گذشته از راه‌هاي شكرگزاري گفتند. سجده شكر را اين هفته خواهند گفت.

حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

در راه‌هاي شكرگزاري كه عرض كرديم يك بخش آن براي زبان هست، چون خيلي تقاضا كرده بودند كه اين كلمات شكرگزاري را تكرار كنيم. خلاصه و چكيده‌اش الحمدلله است. اگر بتوانند در شبانه روز صد بار اين ذكر را بگويند، يكي از كلمات شكر لله است. يكي از كلمات حمد و شكر «الحمد لله رب العالمين» است. يكي ديگر از كلمات «الحمدلله كما هو اهله» است. اين جمله‌اي است كه ملائكه از ثواب آن عاجز هستند. خدا مي‌فرمايد: عين جمله را بنويسيد، بر من است ثواب او را بدهم. در دعا هست كه «الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِيعِ مَحَامِدِهِ كُلِّهَا عَلَى جَمِيعِ نِعَمِهِ كُلِّهَا» (تهذيب/ج3/ص108) در مناجات شعبانيه هست «إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لَا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ فَتَرْضَى‏» در دعاهاي ما حمد و الفاظ حمد خيلي فراوان است.

يكي از بهترين شكرگزاري‌ها، در روايات هم هست، سجده شكر است. خود سجده خيلي سفارش شده است. در حالات مرحوم ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي كه اهل معنا و عرفان بوده‌اند، ايشان نقل كرده من از استادم مرحوم ملا حسين قلي همداني كه شخصيت فوق‌العاده و از عرفاي برجسته بوده است، سؤال كردم يك دستور‌العملي به من در شبانه‌روز مرحمت بفرما. ايشان دو تا دستور العمل دادند كه يك مورد آن ساده و يك مورد آن يك مقدار سخت است. آنكه خيلي ساده است، فرمودند: سعي كن يك انگشتري عقيق يا فيروزه كه ثواب دارد و مستحب است را در دست داشته باشي كه تا مادامي كه آن انگشتر در دست انسان است، ثواب دائم براي انسان نوشته مي‌شود. حتي گاهي ثواب نماز را تا هفتاد برابر اضافه مي‌كند. چه خانم‌ها چه آقايان، انگشتري كه عقيق يا فيروزه باشد، دست كنند.

يكي هم اينكه فرمودند: سعي كن در شبانه روز يك سجده طولاني و نسبتاً طولاني داشته باشي. ذكر يونسيه را بزرگان خيلي سفارش كردند. «لا اله الا انت، سبحانك اني كنت من الظالمين» هم اقرار به يگانگي خداست. هم تسبيح است. بارها عرض كرديم كه امام صادق(ع) فرمودند: من تعجب مي‌كنم از كسي كه وقتي او را غم و غصه مي‌گيرد، چرا به ذكر يونسيه پناه نمي برد. در حالت سجده آدم يك ذكري بگويد. در حالات امام هفتم(ع) داريم «حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَة» (بحارالانوار/ج99/ص16) يعني مقيد بودند كه سجده طولاني كنند.

افرادي فراوان از پيامبر خدا پرسيدند: چه كنيم با شما محشور شويم؟ فرمودند: «أَعِنِّي بِكَثْرَةِ السُّجُودِ» (فقيه/ج1/ص210) با زياد سجده كردن كمك كنيد كه خدا شما را با من محشور كند. يعني پيغمبر در آن افق بلند خضوع و خشوع، اگر كسي مي‌خواهد با او باشد بايد سنخيت ايجاد شود و اين سنخيت وقتي ايجاد مي‌شود كه آدم پيشاني‌اش را به خاك بمالد، نهايت بندگي و خضوع و خشوع بدني سجده است.

در ميان انواع و اقسام سجده‌ها سجده شكر خيلي سفارش شده است. انسان هروقت متذكر نعمتي شد، يا بعد از نمازها مستحب مؤكد است كه انسان سجده شكر را فراموش نكند. روايت داريم كه كسي مي‌گويد: من همراه امام هفتم(ع) بودم. بيرون مدينه جايي مي‌رفتيم. يكوقت ديدم حضرت از مركب پياده شدند، سر به زمين گذاشتند و سجود طولاني كرد. بعد بلند شدند سوار مركب شدند و حركت كرديم. من به آقا عرض كردم: آقا، شما در مسيري كه مي‌رفتيد، از مركب پياده شديد، سجده كرديد و دوباره سوار شديد. حضرت فرمودند: «إِنَّنِي ذَكَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَيَّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْكُرَ رَبِّي» (كافي/ج2/ص98) فرمودند: من در حين حركت متذكر يك نعمت خدا شدم كه به قول ما وقت فضيلتش همان است كه آدم توجه مي‌كند يك نعمت بزرگي است، همانجا به سجده بيافتد و از خدا تشكر كند.

سجده شكر مثل نماز واجب نيست. يعني انسان با وضو باشد، بي‌وضو باشد. عذر شرعي داشته باشد، در هر حالي مي‌شود سجده شكر را به جا آورد. سجده شكر جز مستحبات است. ذكر خدا در همه حال مستحب است. سجده شكر ذكر و ياد خداست. در هر شرايطي سجده شكر مستحب است، مانعي ندارد. البته اگر انسان با وضو باشد و رو به قبله باشد، نور علي نور است.حتي قبله هم شرط سجده شكر نيست. گفتيم كه پيغمبر و امامان ما در بيابان از مركب پياده مي‌شدند و سجده شكر مي‌كردند و اگر امكان پياده شدن نبود روي همان زين و مركب سجده مي‌كردند. در روايت داريم كه دستتان را نگه داريد، گونه راستتان را روي دست بگذاريد و خدا را شكر كنيد.

سجده شكر در روايات ما خيلي تأكيد شده است. سجده شكر هم در فهرست مفاتيح هست و هم در حاشيه و ملحقات مفاتيح آمده است. مرحوم محدث قمي مي‌فرمايد: اجماع علماي اماميه است كه سجده شكر بسيار سفارش شده است. حتي بعضي از اخباريون و محدثين سجده شكر را واجب مي‌دانند.

روايتي از امام زمان(ع) است. ما از امام زمان خيلي روايت كم داريم. حضرت در يكي از نامه‌هاي خود فرمودند: «سَجْدَةُ الشُّكْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِهَا» (بحارالانوار/ج83/ص194) يعني سجده شكر از واجب‌ترين و لازم‌ترين سنت‌ها است. امامان و پيغمبران ما خيلي تقيد به سجده شكر داشتند. البته فقها و علماي مي‌گويند: مستحب مؤكد است.

از امام هشتم نقل شده كه فرمودند: اگر كسي نماز مي‌خواند، اگر تقصير و كوتاهي در نماز باشد، آن كوتاهي‌ها و كاستي‌ها با سجده شكري كه بعد از نماز به جا مي‌آورد، جبران مي‌شود.

روايتي زيبا از امام صادق(ع) در وسايل‌الشيعه نقل شده است كه «سَجْدَةُ الشُّكْرِ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم‏» (وسايل‌الشيعه/ج7/ص6) سجده شكر بر هر مرد و زن مسلماني واجب است. «تُتِمُّ بِهَا صَلَاتَكَ وَ تُرْضِي بِهَا رَبَّك‏» با اين سجده شكر نمازت كامل مي‌شود، خدا از تو راضي مي‌شود و «وَ تَعْجَبُ الْمَلَائِكَةُ مِنْك‏» ملائكه هم از شما خوشحال و خشنود مي‌شوند. «وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةَ الشُّكْرِ» هروقت بنده نماز مي‌خواند، بعد سجده شكر به جاي مي‌آورد، «فَتَحَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْحِجَابَ بَيْنَ الْعَبْدِ وَ بَيْنَ الْمَلَائِكَةِ» خداي متعال با سجده شكري كه بعد از نماز به جاي مي‌آوريم، حجاب و پرده‌ها را بين ملائكه و آن بنده برمي‌دارد. يعني پرده‌ها كنار مي‌رود و به ملائكه مي‌گويد: به اين بنده من نگاه كنيد. «فَيَقُول‏ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى عَبْدِي» ملائكه من به اين بنده هم نگاه كنيد. «أَدَّى قُرْبَتِي وَ أَتَمَّ عَهْدِي» نماز واجب مرا ادا كرده و عهد مرا به جا آورده، بعد هم سجده شكر به جا آورده است. بعضي نماز مي‌خوانند، از خدا طلبكار هستند. ولي ما نماز مي‌خوانيم و مي‌گوييم: خدا ممنون تو هستيم! متشكر هستيم. خدا خيلي خشنود مي‌شود.«أَدَّى قُرْبَتِي وَ أَتَمَّ عَهْدِي ثُمَّ سَجَدَ لِي شُكْراً عَلَى مَا أَنْعَمْتُ بِهِ عَلَيْه‏» تازه شكر مي‌كند كه اين نعمت نماز را به جا آورده است. بعد خدا مي‌فرمايد: «مَلَائِكَتِي مَا ذَا لَهُ عِنْدِي» من با اين بنده چه كنم؟ «قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبَّنَا رَحْمَتُكَ» خدايا رحمت خودت را شامل حال او كن. خداي متعال مي‌فرمايد: «ثُمَّ يَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا لَهُ» ديگر به او چه بدهم؟ «فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبَّنَا جَنَّتُكَ» ملائكه مي‌گويند: بهشتت را شامل حال او كن. باز خدا مي‌فرمايد: ديگر چه بدهم؟ «فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبَّنَا كِفَايَةُ مُهِمِّهِ» يك حاجت مهم او را كفايت كن. باز مي‌فرمايد: ديگر چه بدهم؟ «فَلَا يَبْقَى شَيْ‏ءٌ مِنَ الْخَيْرِ إِلَّا قَالَتْهُ الْمَلَائِكَةُ» امام صادق(ع) فرمود: چيزي از خيرات نمي‌ماند. همينطور خدا مي‌گويد: ديگر چه بدهم؟ تا اينكه ديگر ملائكه تسليم مي‌شوند. مي‌گويند: ديگر ما هرچه خير بود، گفتيم. «فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى يَا مَلَائِكَتِي ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبَّنَا لاَ عِلْمَ لَنَا» ما بريديم،ما عقلمان نمي‌رسد.وقتي ملائكه اظهار عجز مي‌كنند، خدا مي‌فرمايد:  «فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لَأَشْكُرَنَّهُ كَمَا شَكَرَنِي وَ أُقْبِلُ إِلَيْهِ بِفَضْلِي وَ أُرِيهِ رَحْمَتِي» اين بنده‌اي كه سجده شكر به جا آورده است، من از او تشكر مي‌كنم، همانطور كه او شكر مرا به جا آورده است. به فضل خودم به او روي مي‌آوردم و رحمت خودم را به او نشان مي‌دهم. جايي داريم كه «أُريه وجهي» بر او تجلي مي‌كنم و خودم را به او نشان مي‌دهم. ملاقات خدا براي اين بنده حاصل مي‌شود.

بعد از نمازهاي واجب، يا وقتي ياد نعمت‌هاي خدا افتاديم، سجده شكر به جا بياوريم و سجده شكر را جدي بگيريم. يا بعد از نماز بلافاصله، يا بعد از تعقيبات كه محدث قمي مي‌فرمايد: بعد از تعقيبات بهتر است. ولي اگر ما فراموش مي‌كنيم، بعد از سلام نماز فوراً سجده شكر را به جا آوريم. مثل سجده معمولي است اما مستحب است صد بار بگوييم: «شكراً، شكراً، شكراً» يا سه بار بگوييم: «شكراً لله، شكراً لله، شكراً لله»، بهتر است صد بار بگوييد، اما سه بار هم مانعي ندارد. يا اينكه بگويند: «عفواً عفواً عفوا» خدايا ما را ببخش. يا اينكه بگويند: «حمداً حمداً حمدا» ولي كامل‌تر اين است كه سه بار «شكراً لله» بگويند. اگر اين سجده شكر را به جا آورند، خدا مي‌گويد: من از بنده‌ام تشكر مي‌كنم، و فضلم را نشانش مي‌دهم و خودم و رحمتم را نشان او مي‌دهم. قطعاً اين سجده‌ها و تشكرها نعمت‌ها را زياد مي‌كند.

پس يك بخش شكرگزاري زباني و به صورت جملاتي كه گفتيم، بود. يكي هم سجده شكر است. يكي از راه‌هاي شكرگزاري كه سفارش شده است، امام مي‌فرمايد: «شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ » (بحارالانوار/ج67/ص307) شكر هر نعمت اين است كه اين نعمت را در گناه مصرف نكنيم. حق نعمت را ادا كردن اين است كه خدا بدن سالم داده است. چشم سالم، گوش سالم، موي زيبا داده است. خانم‌ها اين موها را در معرض نامحرم قرار ندهند. اين چشم چه نعمت بزرگي است؟ با اين چشم گناه نكنيم. شكرگزاري اين چشم اين است كه با اين چشم گناه نكنيم. شكر زبان كه نعمت بسيار بزرگي است، اين است كه با زبان گناه نكنيم. شكر دست اين است كه با دستمان گناه نكنيم. شكر اين پا اين است كه با پايمان گناه نكنيم. شكر هر نعمتي اين است كه آن نعمت را در مسير گناه قرار ندهيم. يك بخش هم اين است كه ثواب و آن كارهاي خير را انجام دهيم. اينكه خداوند به ما بدن سالم داده است، اين بدن را آلوده به آتش جهنم نكنيم.

از امام صادق روايتي ديدم كه ترك گناه چه بركاتي دارد؟ اول قدم ترك گناه است. امام صادق فرمودند: اگر من لقمه‌ي حرامي را ترك كنم، براي من امام صادق از دو هزار ركعت نماز مستحبي بهتر است.

يكي از نعمت‌هايي كه به آن توجه نداريم و گاهي حرمت آن نگه داشته نمي‌شود، نعمت نان است. اين غذايي كه ما روزمره مصرف مي‌كنيم. در روايات ما خيلي سفارش شده كه حركت نگه داشته شود. اسراف نشود، تبذير نشود، آلوده نشود، كفران نعمت نشود، روايت داريم سريع‌ترين گناهاني كه خدا زود چوب مي‌زند، كفران نعمت است. «أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرَانُ النِّعْمَةِ» (وسايل‌الشيعه/ج16/ص312) يعني اگر كسي به نعمتي كه خدا به او داده، ناسپاسي كند، خدا زود طرف را گوشمالي مي‌دهد.

در روايت زيبايي ديدم كه امام صادق(ع) مي‌فرمايد: مستحب است انسان دستش را قبل و بعد از غذا بشويد. مستحب است اگر غذا در دستش مانده است، بليسد. يا تا آخر غذايش را بخورد. باقي غذا را دور نريزد. اگر آلودگي ندارد بگذارد كسي ديگر مصرف كند. حتي حضرت مي‌فرمايند: من اينقدر دستم را تميز مي‌كنم، كه خادم من فكر مي‌كند، من حريص بر خوردن هستم. مي‌فرمايد: من حريص نيستم، مي‌خواهم قدردان و شاكر نعمت خدا باشم! اگر يك تكه نان هم هست، درست استفاده كنند. بعد حضرت فرمودند: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ» (نحل/112) فرمودند: اين داستاني كه خدا در قرآن مثال و نمونه آورده است، شهري به نام سرسار بوده كه باران زيادي مي‌آمد و برف و يخ‌ها آب مي‌شدند، نهر جاري بود و كشاورزي‌شان خيلي رونق داشت. نعمت كه خيلي فراوان شد اينها ناشكري كردند، به حدي كه نان‌هاي زيادي را دور مي‌ريختند، و مثل كوهي انباشته مي‌شد. حتي در روايت حضرت مي‌فرمايند: به جايي رسيد كه اينها با اين نان‌ها آلودگي‌ها و كثافات را پاك مي‌كردند. در يك روايت ديگر داريم حضرت دانيال از آن محل عبور كرد. ديد يك نفر سوار قايق شد، مسافر پول نداشت و به قايقران چند تكه نان داد. نان‌ها را پرت كرد و گفت: اينها ارزش ندارد. پول بده! در روايت داريم از عرش تا زمين براي اين نان عمل كردند. حتي در روايات داريم: براي نان حرمت نگه داريد كه از عرش تا زمين و كثيري از مردم در ساختن اين نان دخالت دارند. حضرت دانيال وقتي اين صحنه را ديدند خيلي ناراحت شدند و دعا كردند: خدا اينها را قدردان نعمت‌ها قرار بدهد. بارندگي كم شد. قحطي شد و ديگر كشاورزي از رونق افتاد. مجبور شدند همان نان‌هاي آلوده و انبار شده را تميز كنند، جيره‌بندي كردند، صف مي‌بستند و التماس مي‌كردند تا يك تكه به آنها برسد.

در مملكت ما و بسياري از جاهاي ديگر شكرگزاري نسبت به غذاها و نان‌ها خيلي كم و ضعيف است. شهرداري تهران زمانيي آمار داده بود كه ميليون‌ها غذاي سالم بهداشتي كه بهداشت سلامت اين غذا را تأييد كرده است را در زباله‌ها جمع‌آوري مي‌كنيم. گاهي امام صادق(ع) مي‌ديدند كه تكه ناني يا ميوه‌اي نيم خورده است، به همان مقدار جيره خانواده را كم مي‌كردند. مي‌گفتند: شما كه نمي‌خواهيد استفاده كنيد چرا اين تكه از نان را دور مي‌اندازيد.

روايت داريم كه امام حسين(ع) مي‌خواستند دستشويي بروند. نزديك دستشويي ديدند تكه ناني كثيف شدن و گوشه‌اي افتاده است. غلامي همراه ايشان بود، به او فرمودند: اين نان را نگه دار، بعد از اينكه از دستشويي آمدم، به من يادآوري كن، من اين نان را استفاده كنم. حضرت وقتي برگشتند، به غلام فرمودند: آن نان را به من بده. عرض كردند: آقا من اين نان را شستم و خوردم. حضرت فرمودند: «أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّه‏» (وسايل‌الشيعه/ج1/ص361) من شما را در راه خدا آزاد كردم. يك نفر به امام حسين گفت: يك غلام را به خاطر خوردن يك تكه نان آزاد كردي؟ حضرت فرمودند: از جدم پيغمبر خدا شنيدم، كسي كه تكه ناني پيدا كند و آن را تميز كند و از اين نعمت قدرداني كند و نان را بخورد، «إِلَّا أَعْتَقَهُ اللَّهُ مِنَ النَّار» خدا او را از آتش جهنم آزاد مي‌كند.

در روايت ديگر داريم كه خداي متعال گناهان او را مي‌آمرزد. «أَنَّهُ دَخَلَ الْمُسْتَرَاحَ فَوَجَدَ لُقْمَةً مُلْقَاةً فَدَفَعَهَا إِلَى غُلَامٍ لَهُ» نان را به غلام دادند. بعد حضرت فرمودند: «قَالَ يَا غُلَامُ اللُّقْمَةُ قَالَ أَكَلْتُهَا» غلام گفت: لقمه را خوردم. حضرت فرمودند: «أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ فَقَالَ رَجُلٌ أَعْتَقْتَهُ قَالَ نَعَمْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ وَجَدَ لُقْمَةً مُلْقَاةً» كسي كه ببيند تكه ناني سر راه مردم افتاده است، «فَمَسَحَ مِنْهَا أَوْ غَسَلَ مِنْهَا» تميز و پاك كند و به خاطر خدا مصرف كند، «ثُمَّ أَكَلَهَا لَمْ تَسْتَقِرَّ فِي جَوْفِهِ إِلَّا أَعْتَقَهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ» اين يك عمل كوچك است ولي حرمت نعمت خدا را نگه داشتند پاداش دارد. انشاءالله اميدواريم كه همه نعمت‌ها خصوصاً اين نعمت روزمره‌اي كه ما با آن سر و كار داريم، قدردان باشيم كه كفران نعمت خيلي خطرناك است. خدا زود چوب مي‌زند و گوشمالي مي‌دهد.

آقاي شريعتي: قرار روزانه‌ي امروز ما صفحه 114 قرآن كريم خواهد بود. آيات37 تا 41 سوره مباركه مائده  در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود. باز مي‌گرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.

«يُرِيدُونَ أَن يخَْرُجُواْ مِنَ النَّارِ وَ مَا هُم بخَِرِجِينَ مِنهَْا  وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ(37) وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاءَ  بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللَّهِ  وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(38) فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ  إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(39) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ  وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ(40) * يَأَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يحَْزُنكَ الَّذِينَ يُسَرِعُونَ فىِ الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ  وَ مِنَ الَّذِينَ هَادُواْ  سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ  يحَُرِّفُونَ الْكلَِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ  يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَاذَا فَخُذُوهُ وَ إِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَ مَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيًْا  أُوْلَئكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ  لهَُمْ فىِ الدُّنْيَا خِزْىٌ  وَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ(41)»

ترجمه آيات:

«مى‏خواهند كه از آتش بيرون آيند در حالى كه بيرون‏آمدنى نباشند و عذابشان پاينده است. (37) دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر كارى كه كرده‏اند ببريد. اين عقوبتى است از جانب خدا، كه او پيروزمند و حكيم است. (38) هر كس پس از كردار ناپسندش توبه كند و به صلاح آيد، خدا توبه او را مى‏پذيرد، كه او آمرزنده و مهربان است. (39) آيا ندانسته‏اى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست، هر كه را بخواهد عذاب مى‏كند و هر كه را بخواهد مى‏آمرزد و بر هر كارى تواناست؟ (40) اى پيامبر، غمگين نكند تو را كردار آنان كه به كفر مى‏شتابند. چه آنهايى كه به زبان گفتند كه ايمان آورديم و به دل ايمان نياورده‏اند و چه آن يهودان كه گوش مى‏سپارند تا دروغ بندند و براى گروهى ديگر كه خود نزد تو نمى‏آيند سخن‏چينى مى‏كنند، و سخن خدا را دگرگون مى‏سازند، و مى‏گويند: اگر شما را اينچنين گفت بپذيريد و گرنه از وى دورى گزينيد. و هر كس را كه خدا عذاب او بخواهد، تواش از قهر خدا رهايى نخواهى داد. اينان كسانى هستند كه خدا نخواسته است كه دلهايشان را پاك گرداند. آنان را در دنيا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است. (41)»

آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه ما منور به نور صلوات بر محمد و آل محمد باشد. حاج آقاي فرحزاد نكته صلوات و اشاره قرآني امروز را بفرمايند.

حاج آقاي فرحزاد: هم از اعمال ماه شعبان و هم از اعمال ماه رمضان زياد گفتن صلوات است. در روايت داريم كه اگر كسي دوست دارد روز قيامت و در بهشت رو در روي پيغمبر خدا قرار بگيرد و او به جمال پيغمبر نگاه كند و پيغمبر به او نگاه كند، بعد از هر نماز ده بار صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد. اين ده صلوات پيوندي كه بين ما و پيغمبر ايجاد مي‌كند خيلي آثار و بركت دارد.

در آيه‌ي 40 خداي متعال مي‌فرمايد: «أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ  وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ» آيا نمي‌داني كه همانا خداي متعال مالكيت زمين و آسمان در اختيار اوست. يعني خداي متعال همه كاره است. مي‌فرمايد: اختيار عالم همه دست خداي متعال است. هم مُلك يعني سلطنت ظاهري دست خداي متعال است و هم اختيار تشريع دست خداي متعال است. اگر كسي گناه و معصيت كند، مي‌تواند او را عذاب كند. البته با حكمت و عدالت عذاب خواهد كرد. غفران و اختيار هم دست خداست. به خدا پناه ببريم و از خدا كمك بخواهيم. خداي متعال بر هر چيزي قدرت دارد. خدايي كه اختيار عالم و آمرزش را دارد، اختيار دارد به عدل رفتار كند و ما را عذاب كند، بايد به اين خدا پناهنده شويم و از خداي متعال كمك بخواهيم.

آقاي شريعتي: مي‌گويند: قديمي‌ها خيلي نسبت به نان احترام مي‌گذاشتند، چرا ما الآن به سمت كفران نعمت مي‌رويم؟ خداوند متعال قطعاً اين را بي‌جواب نخواهد گذاشت.

حاج آقاي فرحزاد: فكر مي‌كنم اين بحران‌هايي كه پيش آمده است، الآن ما با كمبود آب در دنيا مواجه هستيم. كشور ما هم جزء همان كشورهايي است كه كمبود آب دارد. در سفينة البحار روايتي داريم «إِنَّهُ مَا مِنْ سَنَةٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ» (بحارالانوار/ج70/ص329) يعني خداي متعال از رزاقيتش كم نمي‌گذارد. هيچ سالي خدا باران را از سال قبل كمتر نمي‌فرستد. منتهي اين باران را در اقيانوس و كوير مي‌فرستد كه اثري نداشته باشد. سنت خدا بر اين است «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ» (ابراهيم/7) كفران نعمت هم كه انجام مي‌شود، معلوم نيست كه همان مورد كم شود. مثلاً نان ممكن است كم نشود، ولي جاي ديگر مريضي‌ها و گرفتاري‌ها و مشكلات ايجاد شود. يك بعد اين است كه همان نعمت كم مي‌شود، يك بعد مشكلات روحي و جسمي است كه براي آدم پيدا مي‌شود.

امام صادق(ع) جايي مهمان بودند. كسي دست حضرت را كشيد، حضرت يك مقدار از پايشان روي سفره رفت. حضرت فرمودند: اينقدر من ناراحت شدم، اينقدر متأثر شدم كه چرا ناخواسته مرا هل دادند و پاي من روي سفره رفت.

روايت زيبايي در سفينة البحار آمده كه پيامبر فرمودند: «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ» (بحارالانوار/ج59/ص278) خدايا نان ما را با بركت قرار بده. گاهي مي‌بينيد اين نان سبوس دارد، ويتامين دارد، خيلي انرژي‌ها را در ما ايجاد مي‌كند و خيلي از ضعف‌ها و مريضي‌ها را هم از ما دور مي‌كند. بركت پيدا كردن اين نان خيلي مهم است. پيغمبر دعا مي‌كند كه خدايا اين نان را با بركت قرار بده. بعد اين تعبير را دارند. «وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْز» (بحارالانوار/ج63/ص270) خدايا بين ما و نان جدايي ميانداز. «فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّيْنَا وَ لَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا» اگر نان نباشد، ما روزه نمي‌توانيم بگيريم، نماز نمي‌توانيم بخوانيم، بندگي خدا را نمي‌توانيم بكنيم. در روايت داريم كه پيغمبر اينقدر حرمت نعمت‌ها را نگه مي‌داشتند، گاهي مثلاً يك ميوه نورسي مي‌آورند، حضرت مي‌بوييدند و مي‌بوسيدند. بعد مي‌فرمودند: خدايا همينطور كه اولش را با عافيت به ما رساندي، آخرش را هم با عافيت به ما برسان. يعني تا پايان آن فصل ميوه، با عافيت از اين ميوه استفاده كنيم. اكرام كردن و گرامي داشتن نان به اين است كه اسراف نكنيم. تبذير نكنيم. نان را به اندازه تهيه كنيم. درست نگه داريم. اين فاجعه است كه يك سوم يا نصف نان يا ميوه‌هايي كه در كشت يا برداشت ضايع مي‌شود. كشور ما جزء رده‌هاي بالاي اسراف است و در خارج شايد يك تكه نان هم دور ريخته نشود. در بعضي كشورها دولت سوبسيد نمي‌دهد و قيمت نان خيلي بالا است. ما تقاضا مي‌كنيم كه نان خوب دست مردم بدهيد. نان را خوب نگه داريد و به اندازه بخريد. اگر نان در سفره آمد، منتظر چيز ديگري نباشيم. سفره‌اي كه نان درونش است، يعني خدا بركت را در آن سفره قرار داده است. الآن در بسياري از خانه‌ها نان در سفره نيست. چيزي روي نان نگذارند. نان را با چاقو و قيچي نبريد. اين بي‌احترامي است. حرمت نان را نگه داشتند و درست استفاده كردن، خير و بركت مي‌آورد.

استاد بزرگواري مهمان ما بود. من صبح رفتم و نان سنگك خريدم. نان تازه را آوردم، ايشان نان را گرفتند و بوسيدند و به سر و صورت ماليدند. حرمت و احترامي كردند كه من تعجب كردم! اگر پيغمبر ميوه و نان را مي بوسد، نان را نمي‌بيند، خدا را مي‌بيند. در واقع تكريم نعمت، تكريم خداي متعال است. كفران نعمت است كسي بگويد: من فلان غذا را خوردم و مريض شدم. شما مزاجت مشكل داشته است. به نعمت خدا نسبت نده. غذايي را پنجاه نفر مي‌خورند، دو نفر مريض مي‌شوند. اگر اين غذا مشكل داشته باشد بايد همه پنجاه نفر مريض شوند. «كُفْرٌ بِالنِّعَمِ أَنْ يَقُولَ الرَّجُلُ أَكَلْتُ طَعَامَ كَذَا وَ كَذَا فَضَرَّنِي» (بحارالانوار/ج63/ص337) بگويد: من فلان غذا و ميوه را خوردم، به من ضرر زد. نعمت خدا مضر نيست، اين مزاج من است و من مشكل دارم. بدي‌ها را به خودمان نسبت بدهيم. خوبي‌ها را هم به خدا نسبت بدهيم.

خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم، قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديك بفرمايد. همه ما را جزء پيروان خالص حضرت قرار بدهد. انشاءالله امنيت بر همه كشورهاي اسلامي برقرار شود و انشاءالله عزيزان ما را در عرصه‌هاي ورزشي موفق گرداند.

آقاي شريعتي: مردم همه تو را به خدا سوگند مي‌دهند، اما براي من، تو آن هميشه‌اي كه خدا را به تو سوگند مي‌دهم. السلام عليك يا ابا عبدالله. الحمدلله رب العالمين و صل الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين.