اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-08-20-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد- محبت اهل بيت

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-موضوع: محبت اهل بيت

92/8/20

سوال – در مورد محبت اهل بيت در حادثه ي کربلا توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – راهي که ما را خيلي سريع به مقصد مي رساند و راه ميانبر است راه محبت است. محبت خدا،A  پيامبر و اهل بيت مظهر تبديل سيئات به حسنات است و ما را سريع مي برد. پيامبر فرمود: ريشه ي اسلام محبت من و اهل بيت است. ظاهر اسلام محرمات و واجبات است ولي مغز اسلام حب است.

کساني که به کربلا آمدند و با امام حسين(ع) جنگيدند ظاهر اسلام را داشتند، نماز مي خواندند، حج مي رفتند و. .. ولي حب نداشتند. يعني محبت به خدا و پيامبر را نداشتند. ما بايد هم ظاهر و هم باطن دين را داشته باشيم. پوسته و مغز بايد با هم باشند. اساسي ترين آن مغز است. زيرا اگر ريشه نباشد درخت خشک مي شود. محبت ديگران را دگرگون مي کند. محبت مخصوص انسان نيست بلکه براي همه ي موجودات است. همه ي موجودات شعور و احساس دارند و مي فهمند. حجرالاسود يک سنگ است. کوه احد يک سنگ است ولي پيامبر فرمود: من کوه احد را دوست دارم و او هم مرا دوست دارد.

اُستون حنانه از حج رسولA A A A A A A A A A A A A A A A  ناله مي زد همچو ارباب عقول

عجيب است که يک درختي که پيامبر مدتي به او تکيه مي داده، از حجر پيامبر چنان ناله بزند که پيامبر منبر را رها کندA  و درخت را در آغوش بگيرد و به آن محبت کند. امام صادق(ع) مي فرمايد که اگر پيامبر اين کار را نمي کرد اين درخت تا قيامت ناله مي زد. الان جاي آن درخت ستون است يعني بين منبر و درخت که نماز مي خوانند.

علم امروز ثابت کرده است که گل و گياه محبت را مي فهمند. پس تمام ذرات عالم محبت را درک مي کنند. دانشمندان ژاپني روي آبي که بر آن دعا مي خوانند يا نفرين مي کنند تحقيقاتي کرده اند. اينها حقيقتي است که ملموس است. حيوانات هم متوجه ي محبت مي شوند. در روايات داريم که حيوانات را اذيت نکنيد و آزار دادن حيوانات حرام است. روايت داريم که خانمي گربه اي را در قفس انداخت و گربه از گرسنگي و تشنگي در قفس جان داد. امام صادق(ع) فرمود: اين زن معذب خواهد شد بخاطر اينکه حيواني را آزار داده است. از هزار و چهارصد سال پيش در مکتب اسلام، دفاع از حقوق حيوانات وجود داشته است. اگر حيواني امام را نگاه مي کرد، امام يک لقمه خودشان مي خوردند و يک لقمه به حيوان مي دادند. خيلي حيوانات هستند که به صاحبان شان وفادار هستند. بعضي از حيوانات جان خودشان را فداي صاحب شان کرده اند.

مرکب امام حسين (ع) به نام ذوالجناح که از اسب هاي پيامبر خدا بوده، وقتي حس کرد که امام حسين(ع) بر اثر جراحات نمي توانند روي مرکب قرار بگيرند، زانوهايش را خم کرد تا بدن آقا روي زمين قرار بگيرد. عمربن سعد گفت که اين از اسب هاي قيمتي است، آنرا بعنوان غنيمت براي من بياوريد. وقتي مي خواستند اين اسب را بگيرند، دور بدن امام مي چرخيد و دفاع مي کرد. در آخر عمربن سعد گفت: آنرا رها کنيد. وقتي اسب را رها کردند، اسب سر و صورتش را به پاهاي حضرت ماليد و خودش را خوني مي کرد.

در زيارت ناحيه، امام زمان(عج) به اين اسب اشاره کرده است. زيارت ناحيه شرح داستان کربلا هم هست. مي فرمايد: اي جد بزرگوار، من فراموش نمي کنم اسب بي صاحب تو با يال خونين و زين واژگون گريه مي کرد، شيهه مي زد در کنار خيمه.

در تاريخ داريم که حضرت سکينه با اسب امام(ذوالجناح)گفتگو مي کرد و مي گفت: من مي دانم پدرم کشته شده ولي آيا به او آب دادند يا نه. اين اسب به پشت خيمه آمد و آنقدر سرش را به زمين کوفت تا از دنيا رفت يعني نمي توانست جاي خالي امام را تحمل کند. اينها حيواناتي هستند که با امام به بهشت مي روند. ما بايد سعي کنيم که از چنين حيواناتي عقب نمانيم. کوچکترين وقايع کربلا، درس ايثار، فداکاري، شجاعت، محبت و هدايت را به ما مي دهد.

هر رفتار امام و يارانش هدايت گر عالم است. وقتي ياران امام به شهادت رسيدند و امام وارد ميدان شدند، در مقطعي لشکر را شکافتند و به کنار آب آمدند. حضرت آب ننوشيدند ولي به ذوالجناح فرمودند که تو آب بخور. يعني مرکب خودش را بر خودش مقدم مي دارد. اسب هم آب نمي خورد. و منتظر اين بود که امام آب بخورد. امام حسين (ع) بخاطر اينها ولي خدا شد و در دلها جا باز کرده است. پس در مکتب ما محبت کردن به حيوان سفارش شده است.

امام سجاد(ع) 35 سال براي مصائب پدرشان گريه مي کردند. امام شتري داشتند که با آن بارها به زيارت خانه ي خدا رفته بودند و يک بار هم به اين شتر تازيانه نزده بودند. امام باقر(ع) مي فرمايد: وقتي امام سجاد(ع) از دنيا رفتند، ديدند که شتر حضرت در خانه نيست. شتر به قبرستان بقيع رفته و قبر امام سجاد(ع) را پيدا کرده و سر و صورتش را به خاک مي زد و ناله مي زد. امام باقر(ع) دستور دادند که شتر را به منزل برگردانند. بعد از مدتي شتر مفقود شد و ديدند که سر قبر امام سجاد(ع) است(عالم محبت مي تواند سنگ و چوب و حيوان را جذب کند) اين شتر در قبرستان بقيع اين قدر خودش را به خاک ماليد تا از دنيا رفت. بعد امام باقر (ع) دستور داد که آن حيوان را دفن کنند A که بدنش طعمه ي حيوانات نشود.

ديو اگر عاشق شدي آن گوي بُردA A A A A A A  جبرئيلي کرد و آن ديوي بِمُرد

سگ اصحاب کهف دنبال اصحاب کهف راه افتاد و به حق رسيد. پس محبت حيوان را انسان مي کند. در بهشت اينها تبديل مي شوند يعني چه بسا انسان هايي که هيزم مي شوند و در آتش جهنم مي سوزند و چه بسا حيواناتي که انسان مي شوند و به بهشت مي روند.

پس محبت فاصله ها را بر مي دارد. طبيب اصفهاني مي گويد:

بنازم به بزم محبت که آنجاA A A A A A A A A A A A A A A A A A A  گدايي به شاهي مقابل نشيند

مرنجان دلم راکه اين مرغ وحشيA A A A A  A زبامي که برخاست مشکل نشيند

خلد ار به پا خاري آسان برآيدA A A A A A A A A  چه سازم به خاري که دردل نشيند

ممکن است کسي که گدا يا يک غلام يا حيوان است بر اثر محبت به بهشت مي رود. اسب امام حسين(ع) با امام و شتر امام سجاد(ع)با امام محشور مي شود. روايت داريم :اگر سنگي ما را دوست داشته باشد با ما محشور مي شود.

در بين لشکر امام حسين(ع) افراد معروفي مثل حبيب بن مظاهر که شبي يک ختم قرآن داشت يا مسلم بن عوسجه و زهير، بزرگ عثماني، بوده اند ولي افرادي هم مثل غلام ابوذر بنام جون بن حُوَي بوده اند. اين غلام اهل زنگبار بوده وعرب هم نبوده است. او يک برده بوده که خريد و فروش مي شده و در جنگي اسير شده بود. تا بدست فضل به عباس پسر عموي پيامبر مي رسد. در تاريخ داريم که اميرالمومنين اين غلام را خريد که رنگش سياه بود و بدنش هم بو مي داد يعني جذابيت ظاهري نداشت. حضرت امير او را به ابوذر غفاري بخشيدند تا خدمت ابوذر را بکند. خلفا ابوذر را به رَبَذه تبعيد کردند. اين غلام مدتي در ربذه خدمت ابوذر را مي کرد تا اينکه ابوذر از دنيا رفت. اين غلام به مدينه برگشت و در خدمت اميرالمومنين بود. بعد خدمتگزار امام حسين(ع) و بعد خدمتگزار امام حسين(ع) شد.

در روايات داريم که در جريان سفر کربلا او بعنوان خدمتگزار اهل بيت بود و کارهايشان را انجام مي داد.(اين غلامي که نه ظاهر داشته و نه شخصيت و فقط عشق داشته همراه حضرت شده است) وقتي اين غلام ديد که بني هاشم دارند به ميدان مي روند، در دلش مي گفت که من قابليت ندارم که به ميدان جنگ بروم ولي وقتي تنهايي امام را ديد، به امام عرض کرد که اجازه مي دهيد که به ميدان بروم و بجنگنم. وقتي حضرت علي اکبر از پدرش اجازه گرفت که به ميدان برود امام بلافاصله اجازه دادند. امام به غلام گفت که من نمي خواهم شما در سختي ها باشيد، من تو را حلال کرده ام، تو همراه اهل بيت باش. اين غلام دست امام را بوسه زد و گفت که هرچند من شخصيتي ندارم ولي اجازه بدهيد که خون سياه من در خون شما قاطي بشود. اين غلام خيلي اصرار کرد و خضوع و خشوع نشان داد. پيوند، محبت حجاب ها را کنار مي زند. امام زمان(ع) در دعا بر اين غلام سلام مي کند. ميليون ها نفر زيارت عاشورا مي خواندند و بر اصحاب حسين سلام مي دهند بخاطر فداکاري که کرده اند و اينها بخاطر محبت است. امام قبول کرد و او به ميدان رفت. او با دل شکستگي به ميدان رفت و عده ي را کشت و بعد به شهادت رسيد. در آخرين لحظات، امام حسين (ع) به بالا سر اين غلام آمد و فرمود: خدايا رنگ او را سفيد کن، بدنش را معطر کن و او را با ابرار و محمد وآل محمد محشور کن. امام باقر(ع) مي فرمايد: بعد از چند روز که مي خواستند بدن اصحاب را دفن کنند،(بدن آقا و حضرت ابوالفضل را امام سجاد(ع) دفن کردند) ديدند که بوي مشک وعنبر از اين بدن مي آيد. اين بخاطر دعاي امام حسين(ع) بود. غرور انسان را عمر سعد مي کند ولي خضوع و خشوع کاري مي کند که امام معصوم خم بشود و صورتش را بر صورت غلام بگذارد. حضرت براي محبت اين غلام گريه کردند. در لحظه ي آخر اين غلام گفت: چه افتخار بزرگي نصيب من شده است که اباعبدالله صورت به صورت من گذاشته است. بعد روح از بدنش جدا شد. و به خدا پيوست. پس اسم اعظم خدا، محبت است. انشاءالله ما به کشتي امام حسين(ع) برويم و ما را تبديل کنند.

سوال – صفحه 508 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – پيامبر فرمود: هر يک صلوات بر من، دري از درهاي عافيت و سلامت را باز مي کند. کساني که مي خواهند در عافيت باشند زياد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند.

در اين صفحه داريم: معبود واقعي خداست، هم براي گناه خودت و همه ي زن و مرد مومن اسغفار کن. خدا از کارهاي شما کاملا آگاه است.

پيامبر وقتي بزرگي خدا و کوچکي خودشان را مي ديدند، اظهار شرمندگي مي کردند و بعد استغفار مي کردند. پيامبر براي امت، زياد استغفار مي کردند.

توسل به اهل بيت يکي از وسايلي قوي براي استحابت دعاست. در روز هفتم به حضرت علي اصغر توسل پيدا مي کنند. دو شخصيت در گره گشايي معروف تر هستند :حضرت ابوالفضل وحضرت علي اصغر. کساني که فرزند ندارند انشاءالله خداوند به آنها فرزند عطا کند و کساني که فرزنددار هستند، فرزندان شان عاقبت به خير بشود.

بزرگان براي حوائج مهم نذر حضرت علي اصغر مي کردند. خون مظلوم که دردعا شاره شده است خون علي اصغر است که به آسمان رفت. در روايت داريم که اگر خون علي اصغر به زمين مي ريخت، بلا نازل مي شد. در زمان حاج شيخ کريم حائري (موسس حوزه ي علميه ي قم) رضا خان خيلي به روحانيون سخت مي گرفت و عمامه از سرشان بر مي داشت و حوزه ها را تعطيل مي کرد. مشکل مهمي براي حوزه ها پيش آمده بود و ايشان گفت که ديگر از دست من کاري برنمي آيد.A  شاگردان ايشان دل شکسته مي شوند و به امام زمان(عج) در مسجد جمکران توسل پيدا مي کنند. در مکاشفه مي بينند که امام زمان (عج)مي فرمايد: به شيخ عبدالکريم بگوييد که بالا سر قبر حضرت فاطمه معصومه روضه ي علي اصغر را بخواند و به علي اضعر توسل پيدا کند (زيرا مظلوميت ايشان از همه بالاتر بوده است). ايشان اين روضه را ترتيب دادند و همان روز مشکل حوزه حل مي شود.

در کتب ما به طفل خردسال سفارش زيادي شده است. پيامبر در حال خواندن نماز جماعت بودند که صداي ناله ي نوزادي را مي شنوند و نمازشان را خيلي سريع مي خوانند.A  پيامبر طاقت ناله ي کودکي را نداشتند. بالاترين مصيبت امام حسين(ع) مصيبت شهادت علي اصغر است که خدا در اين مصيبت به امام حسين(ع) تسليت گفته است. و فرموده که اين را به ما واگذار کن. امام حسين(ع) وقتي مي خواستند وداع کنند فرمودند که علي اصغر را به من بده. حضرت ديدند که علي اصغر از تشنگي بي جان شده است. امام فرمود که حضرت علي اصغر در لحظه ي آخر است.(تلذي يعني وقتي ماهي از آب بيرون افتاده و مي خواهد به آب برگردد، در لحظه ي آخر که ديگر رمق ندارد، فقط لب هايش را بهم مي زند). در اين لحظه مردم منقلب شدند و آن نانجيب به هرمله گفت که چرا جواب آقا را نمي دهي. ابو خليل خبرنگار دشمن بوده است. مختار به او گفت که جريان عاشورا را براي من بگو. او داستان عاشورا را براي مختار مي گفت و مختار گريه و ناله مي کرد. مختار از او پرسيد: آيا زماني هم بود که تو منقلب بشوي و گريه کني؟ او گفت :بله، وقتي ديدم امام حسين(ع) قنداقه ي علي اضعر را گرفته و مي خواهد آنرا به خيمه برگرداند، به ياد رباب مي افتاد و سه بار او را برگرداند زيرا از مادرش رباب خجالت مي کشيد که بچه را تشنه برگرداند. در اينجا ناله ي من هم درآمد. امام حسين (ع) علي اصغر شهيد را پشت خيمه دفن کردند و دو رکعت نماز خواندند.

خدايا به حق مظلوم ترين شهيد کربلا، فرج امام زمان(عج) را نزديک و قلب امام زمان(عج) را از ما راضي بفرما، بيماران و دردمندان را شفا عنايت بفرما و ما را در مسير اهل بيت قرار بده.