-برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
-غرور و تکبر
92/03/06
کي مي شود بيايي و نيلوفر آوري، گل هاي رنگ رنگ به هر دفتر آوري، باران شوي بهار شوي غنچه غنچه گل لب واکني گلاب خوش قمصر آوري.
سوال – در مورد عُجب و غرور توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – درمسجد گوهرشاد يک ژاپني بودايي آمده بود و با ماعکس انداخت. مترجم مي گفت که من دوست داشتم ضريح امام رضا(ع) را ببوسم. وقتي اين آقاي ژاپنيA به ضريح نزديک شد، مردم کنار رفتند مثل اينکه امام رضا(ع) ايشان را طلبيده بود. ايشان مي گفت که من آرامش عجيبي در اينجا دارم. مترجم مي گفت ما بخاطر اين ميهمان، توانستيم ضريح را ببوسيم. در صحن جامع خانمي به من گفت من از دست شوهرم چکار کنم؟ او اخلاق و رفتارش خيلي خوب است و به تمام دستورات ديني و برنامه هاي سمت خدا گوش مي دهد.
گناه يعني مخالفت با فرمان خدا ولي از گناه بزرگتر، رضايتمندي به گناه و مأيوس بودن از آمرزش خداست. بدتر از گناه توجيه کردن گناه است. گناه مثل چاله است ولي بدتر از آن چاله هاي عميق است. يکي از چاه هاي عميق غرور، خودبيني و عجب است. غرور از اصل گناه بالاتر است. گناه را نبايد کوچک شمرد ولي اصرار برگناه و توجيه برآن بدتر است. گاهي فردي گناه مي کند و پشيمان هم نيست و گناه را توجيه مي کند و بدعت مي گذارد. مثلا دشنام مي دهد و مي گويد که بايد به او فحش مي دادم.
پدر شهيدي تعريف مي کردند که پشت سر آيت الله گلپايگاني نماز جماعت مي خوانديم. آقا به رکوع رفت و چند نفر ياالله گفتند و آقا ذکر رکوع را طول داد. پيرمردي ناراحتي کمر داشت، خسته شد وسط رکوع نماز را شکست و گفت: کوفت و مرگ يا الله و بعد دوباره اقتدا کرد. يعني او پشتA سر مرجع تقليد فحش داده و صف اول نماز هم ايستاده است. و فکر مي کند که آدم خوبي است.
يک وقت کسي مي گويد: ربا حرام است ولي آنرا انجام مي دهد و مي گويد: خدا مرا نجات بدهد ولي يک وقتي کسي مي گويد که ربا حرام نيست، اين کار بدعت گذاشتن است و گناهش بيشتر است. شراب خواري گناه بزرگي است ولي توجيه شراب خوري و حلال کردن آن از اصل گناه بدتر است.
يکي از گناهاني که از اصل گناه بدتر است غرور است. گاهي لطف وعنايت خدا باعث مي شود که بنده ي مومن در چاله ي گناه بيفتد تا غرورش کم بشود. فردي که خودبرتر شده و ديگران را کوچک مي بيند، خدا باعث مي شود که به زمين بخورد تا غرورش کم بشود.
روايت داريم: خدا مي دانست که گناه براي مومن از غرور و عجب بهتر است. يعني بين دو ضرر بايد ضرر کمتر را قبول کرد. عمق چاله ي گناه نسبت به عمق چاه غرور، خيلي کمتر است. گاهي خدا کاري مي کند که مومن به چاله ي گناه بيفتد و بلند بشود تا به چاله ي عميق نرود. روايت داريم: اگر چاله ي غرور نبود، خداوند هيچ مومني را گرفتار نمي کرد. در اصول کافي داريم که امام صادق(ع) مي فرمايد: مومن بخاطر همين گناه به بهشت مي رود زيرا دل شکسته مي شود و حالت شرمندگي دارد و خدا بخاطر اين توبه او را به بهشت مي برد. پس اگر گناه کرديم، گناه را توجيه نکنيم بلکه توبه کنيم و بدانيم که اين گناه وسيله اي است براي اينکه ما بالا برويم.
بزرگي فرمودند: هيچ زمين خوردني زمين نيست و هيچ بالا رفتني بالا نيست. شيطان بالا رفت، در آسمان چهارم عبادت کرد ولي در آخر به زمين خورد.A پطروس ملک، ترک اولي کرد و زمين خورد ولي به گهواره ي امام حسين(ع) پناهنده شد، توبه کرد و دربان و نوکر امام حسين(ع) شد حتي او سلام ها را او به امام مي رساند.
ما وقتي از گناه شرمنده مي شويم که نمي خواهيم گناه کنيم. کسي که از روي قصد گناه مي کند، گناه را دوست دارد و شرمنده هم نمي شود. مومن هم از روي ميل و رغبت گناه نمي کند. خدا در سوره حجرات مي فرمايد: خدا اين کار را کرده است، ايمان( منظور حضرت علي است) را محبوب دل و زينت شما قرار داده است. و بي رغبتي نسبت به کفر و گناه و معصيتA را در شما قرار داده است.
حضرت علي (ع)مي فرمايد که اگر من با شمشيرم بيني مومن را بزنم که مرا دشمن بداند مرا دشمن نخواهد دانست. حضرت دست فردي را قطع کرد و آن فرد گفت: کسي دست مرا قطع کرده است که تقسيم کننده ي بهشت و جهنم است و حضرت دوباره دست او را وصل کرد. پس هيچ مومني با حضرت علي (ع) دشمن نمي شود. از طرفي اگر کسي منافق و دوست علي نباشد، حتي اگر حضرت لقمه در در دهان او بگذارد با علي دوست نخواهد شد.
پيامبر فرمود: حب تو بر دل هر مومن و بعض تو بر دل هر منافق وجود دارد. حضرت احسان زيادي به ابن ملجم کردند ولي در آخر او حضرت را به شهادت رساند. هيچ مومني گناه را دوست ندارد. مومن قبل از گناه ناراحت است، موقع گناه وجدان شان ناراحت است و بعد از گناه هم پشيمان مي شوند و اين باعث مي شود که خدا او را بيامرزد. اين مثل کسي است که در ماه رمضان به زور آب در دهان او بريزند يا بخاطر فراموشي غذا بخورد. حکم رزق قبل از ماه رمضان براي اين فرد نوشته شده است و خدا فراموشي را بر آن فرد غالب مي کند تا او غذا بخورد يعني اين حکم رزق جلوتر از روزه بوده است.
سَحَره فرعون زود ايمان آوردند يعني با ديدن اعجاز موسي ايمان آوردند. آنها مي خواستند با پيامبر اولوالعزم مقابله بکنند ولي مومن شدند. آنها به فرعون گفتند که اگر ما را قطعه قطعه بکني دست از خداي موسي برنمي داريم. آنها مي خواستند بر موسي غالب بشوند ولي به جايي رسيدند که جزو صديقين شدند. آنها به فرعون گفتند که تو مي تواني جسم ما را از بين ببري ولي روح ما با خدا پيوند خورده است، ما به بهشت مي رويم. فرعون آسيه را ميخ کوب کرد و او را کشت ولي او به بهشت رفت. و همنشين پيامبر در بهشت شد.
سِحر با معجزه فرق مي کند زيرا معجزه واقعيت دارد ولي سِحر، غلط انداز و چشم بندي است. ساحران به فرعون گفتند که ما اهل سحر و جادو نبوديم، ما با اکراه اين کار را کرديم. ما اهل گناه نيستيم تو ما را به گناهA واداشتي.
حاج آقا دولابي مي فرمود: گناه براي مومن مثل يک لباس عاريه و موقتي است. کسي که از کسي لباس قرض مي گيرد با بي ميلي اين کار را مي کند و به اجبار اين کار را مي کند. بعد مي خواهد که کسي نفهمد که اين لباس قرضي است تا آبرويش نرود و در اولين فرصت آن لباس را در مي آورد بعد راحت مي شود. پس ما از گناه بدمان مي آيد.
ما دو نوع گناهگار داريم: گناهکاري که مُصر برگناه است و مغرور است يعني گناه مي کند و مي گويد که کار من درست است و کارش را توجيه مي کند، اينها معاند هستند.
گناهکاراني که شرمنده هستند و توبه کننده هستند، اينها قابل نجات هستند. ما نبايد مغرور بشويم زيرا غرور از اصل گناه بدتر است. بعضي ها مي گويند که ما قبلا نماز شب مي خوانديم، روزه مي گرفتيم و زيارت مي رفتيم ولي الان همه ي توفيقات قطع شده است. اينها بخاطر گناه است ولي روايت داريم که غرور باعث مي شود تا اين توفيقات قطع بشود يعني وقتي کسي مدتي نماز شب مي خواند و اعتکاف مي رود، اگر مغرور بشود خدا او را پايين مي کشد تا متوجه اشتباهش بشود.
روايت داريم: انسان احمق دو رکعت نماز مي خواند و منتظر وحي است. نوه ي امام خميني مي گفت: بعضي شب ها بلند مي شدم و همراه با پدر بزرگم نماز شب مي خواندم بااينکه به سن تکليف نرسيده بودم و گاهي نماز صبح من قضا مي شد. هر وقت نماز صبح من قضا مي شد امام خميني تذکر مي دادند که قضاي آنرا بخوانيد. ولي اگر چند شب العفو مي گفتم مي فرمود که چه خبره است. زيرا خواب ماندن نماز صبح اشکالي ندارد ولي گفتن العفو در نماز شب باعث غرور من مي شد. اين خيلي خطرناک است زيرا باعث مي شود که فرد خودش را با بزرگان مقايسه کند.
در قديم، شب هاي جمعه مردم در تخت فولاد اصفهان ( بعد از وادي السلام نجف قبرستاني به خوبي قبرستان تخت فولاد اصفهان نداريم، علامه ها، بزرگاني مثل آخوند کاشي و ملاها در آنجا دفن هستند )دعاي کميل مي خواندند و تا صبح با خدا راز و نياز مي کردند و بعد نماز صبح مي خواندند. آقا شيخ مرتضي ريزي براي آنها سخنراني مي کرد و مي گفت که شما در تخت فولاد احياء مي گيريد و بعد وقتي به خانه مي روييد، در راه مسير خانه افراد گناهکار را مي بينيد، آنها به شما نگاه مي کنند و شما به آنها نگاه مي کنيد. شما به آنها مي گوييد که شما انسان هاي پستي هستيد ولي آنها وقتي به شما نگاه مي کنند مي گويند که خوش به حال آنها که نماز شب خوانده اند و. .. ما از آنها پست ترهستيمA و ما از همه بدتر هستيم و نفس خودشان را ملامت مي کنند. روايت داريم که خدا جاي اين دو گروه را عوض مي کند.
امام صادق(ع) مي فرمايد: دو نفر وارد مسجد شدند که يکي عابد بود، دائم دعا مي کرد ولي ديگران را تحقير مي کرد و به عبادتش مي نازيد، ديگري فاسقي گناهکار بود که به مسجد آمد تا توبه کند و خودش را اصلاح کند. عابد گفت که چرا او به مسجد آمده است زيرا مسجد جاي او نيست. عابد دو رکعت نماز با غرور خواند و گناهکار دو رکعت نماز با شرمندگي خواند. اين دو از مسجد بيرون آمدند و خدا جاي اين دو را باهم عوض کرد يعني عابد فاشق شد و فاسق عابد شد. البته عبادت خوب است ولي نبايد غرور ما را بگيرد. گناه بد است ولي غرور از گناه بدتر است.
کساني که اعمال خوب ندارند ولي مغرورهستند، کارشان خيلي خراب است. ما نبايد به نعمت خدا بباليم.زيرا نعمت مال خداست. اگر ما هميشه خدا را ببينيم ديگر خودمان را نمي بينيم. پس ريشه ي تمام گناهان غرور است و بايد از غرور ترسيد.
سوال – صفحه 340 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – پيامبر شيطان را ديدند که ناراحت است، از ابليس پرسيد که چرا ناراحت هستي؟ ابليس گفت که بخاطر پنج کار امت تو من ناراحت هستم: هر کاري را با بسم الله شروع مي کنند و اين کار من را از آنها دور مي کند، براي تصميم گيري هر کاري انشاءالله مي گويند، وقتي به يکديگر مي رسند سلام مي کنند، وقتي گناه مي کنند توبه مي کنند و به سوي خدا بر مي گردند و وقتي نام محمد را مي شنوند صلوات مي فرستند. پيامبر فرمود: بر اين پنج کار مداومت بکنيد تا شيطان از شما دور بشود.
اگر کسي با بسم الله غذا را شروع کند و در آخر سفره الحمدالله بگويد خدا گناهانش را مي آمرزد ولي اگر غذا را با بسم الله شروع نکنيم شيطان در غذاي ما شريک مي شود. حتي داريم که وقتي مي خواهيد بسم الله بگوييد، آنرا بلند بگوييد تا ديگران هم به يادشان بيفتد که بايد در سر سفره بسم الله بگويند.
در خاطره اي مي خواندم که خانمي خيلي باتقوا بود و در هر کاري انشاءالله مي گفت. روزي شوهرش گفت که غذا را بياورد. خانم گفت: انشاءالله آنرا آماده مي کنم، انشاءالله آنرا مي آورم و انشاء الله آنرا مي خوريم. آقا گفت: از دست انشاء الله گفتن تو خسته شدم. من بدون انشاءالله غذا را مي خورم. تا خواست غذا بخورد زنگ خانه را زدند و پليس او را دستگير کرد و به کلانتري برد. او تا فردا صبح در بازداشتگاه ماند. هنگامي که مي خواستند ايشان را به دادگاه بروند متوجه شدند که نام ايشان حسن است ولي نام متهم حسين است. از ايشان عذرخواهي کردند. او به خانه رفت و وقتي در زد: گفت: حاج حسن هستم انشاءالله، در را باز کن انشاء الله، صبحانه را بياور انشاءالله و آنرا بخورم انشاء الله.
در آيه اول اين صفحه داريم: نمي بينيد که خدا آنچه را که در زمين قرار داده براي شما قرار داده است ؟کشتي که در دريا به امر خدا جريان دارد نعمت خداست. خدا آسمان را نگه داشته است تا ستارگان به زمين نيفتند. خدا نسبت به همه ي مردم مهربان است.
کساني که حرز امام جواد(ع) را مي نويسند و به همراه خودشان دارند از بلاها حفاظت مي شوند. اين حرز در مفاتيح نوشته شده است و عبارت است از: يا نور يا برهان يا مبين يا منير يا رب اکفني الشرور و آفات الدهور و اسئلک النجاة يوم ينفخ في الصور.
خدايا به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان(عج) را از ما راضي و فرجش را نزديک بفرما. رفع همه گرفتاري ها و شفاي بيماران را عنايت بفرما.