اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-01-26-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد- آثار و برکات محبت

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-آثار و برکات محبت

92/01/26

نه مثل ساره اي و مريم نه مثل آسيه و حوا فقط شبيه خودت هستي فقط شبيه خودت زهرا، اگر شبيه کسي باشي شبيه نيمه شب قدري شبيه آيه تطهيري شبيه سوره اعطينا، شناسنامه ي تو صبح است پدر تبسم مادر نور، سلام به تو اي باران، درود ما به تو اي دريا.

سوال- در مورد آثار و برکات محبت توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – شهادت حضرت زهرا(س)را تسليت مي گوييم. از يکي از مراجع بزرگ که در حال احتضار بودند سوال شد که اميد شما با اين همه خدماتي که کرده ايد به چيست ؟ايشان فرموده بودند که اميدم به محبت، ولايت و عزاداري هايي است که براي حضرت زهرا(س) انجام داده ام. انشاءالله ارتباط ما با حضرت زهرا ذخيره ي قبر و قيامت ما خواهد بود و انشاء الله مورد شفاعت حضرت قرار بگيريم.

اللهم صل علي فاطمةُ و ابيها و بعلها و بنيها به عدد ما احاط به علمُ. پيامبر به فاطمه بشارت دادند که هر کس که به شما سلام و درود بفرستد خدا گناهان او را مي آمرزد و او را به من پيامبر که در بهشت هستم ملحق مي کند.

تا کسي به عالم محبت نيايد از منيت جدا نمي شود و رستگار نخواهد شد. امام باقر(ع) مي فرمايد: دين محبت است و محبت دين است و دين جز محبت نيست.

انسان بايد به خدا و مردم عشق بورزد و از خودش بيرون بيايد. خلاصه ي دين محبت است. راه شکستن بت مَنيّت اين است که انسان هر خيري که براي خودش مي خواهد براي ديگران هم بخواهد و ديگران را در خير خودش شريک کند. روايت داريم که از خصوصيات مومن اين است که هرچه براي خودش مي خواهد براي ديگران هم بخواهد و هر چه را که براي خودش نمي خواهد براي ديگران هم نخواهد، اين حداقل اوصاف يک مومن است. بيشتر مردم بخاطر جهالت خودمحور هستند و فقط مي خواهند گليم خودشان را از آب بکشند و به ديگران کاري ندارند.

دوستي مي گفت که درميهماني يکي از بچه ها درحوض افتاد، دوستم فکر کرد که بچه ي اوست، بلافاصله به درون آب پريد ولي ديد که بچه ي خودش نيست و بچه را رها کرد. اين کار اشتباه است. انسان مومن کسي است که ديگران را در غم و شادي خودش شريک بداند. و به ديگران خير برساند. مرحله ي بالاتر اين است که انسان ديگران را بر خودش مقدم بدارد که اين ولي خدا مي شود و اين افراد ايثار مي کنند. مرحوم دولابي مي فرمود: مومنان نسبت به يکديگر ولايت دارند و همديگر را دوست دارند. پس اگر شما مي خواهيد يک فرد بي حجاب را امر به معروف کنيد بايد اول او را دوست بداريد نه اينکه به قصد کينه يا خشم او را امر به معروف کنيد. اينکه بيشتر امر به معروف هاي ما جواب نمي دهد بخاطر رعايت نکردن همين نکته است. ما بايد خيرخواه و دلسوز ديگران باشيم تا بتوانيم آنها را امر به معروف بکنيم.A  ما نبايد نسبت به ديگران با انتقام نگاه کنيم. خداوند خيرخواهي را در ما قرار داده است تا به ديگران کمک کنيم. محال است که کسي از خودش نگذرد، دلسوزي نکند و بتواند از آتش جهنم بگذرد. روايات زيادي داريم که جهنم محل افراد خودخواه است.

در معاملات بايد خير ديگران و مشتري را در نظر بگيريم. اگر ما خير ديگران را به اندازه ي خودمان درنظر بگيريم مومن محسوب مي شويم ولي اگر خير ديگران را بيشتر از خودمان در نظر بگيريم ولي خدا محسوب مي شويم.

در حالات يکي از عرفا نقل کرده اند که ايشان گبري را ديدند که در زمستان روي زمين دانه مي پاشيد و مي گفت که من ديدم که پرندگان گرسنه هستند و دانه ندارند. عارف تعجب کرد و گفت که اي کاش او مسلمان بود. در سال بعد وقتي عارف به حج مشرف شد ديد که آن فرد در خانه ي خداست. او گفت: به برکت خير رساندن به پرندگان قلب من نوراني شد، خدا دست مرا گرفت، مرا هدايت کرد و من مسلمان شدم. اين حقيقت دين است. اگر انسان به ديگران خير برساند به طرف دين مي رود. پس دين همان خير است.

در مناجات محبين و مريدين از مناجات خمسه عشر، امام سجاد(ع)مي فرمايد: خدايا مرا از نزديکترين راه ها ببر. نزديکترين راه ها، راه محبت است. کسي که اولياء خدا را دوست مي دارد صفات آنها به او سرايت مي کند. يکي از پيام ها و سيره ي عملي حضرت زهرا(س) و اولياء خدا، محبت بوده است. در زمان آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني، افرادي مثل آيت الله کمپاني بودند که خيلي از ايشان بالاتر بودند ولي زعامت و مرجعيت به دوش ايشان افتاد زيرا ايشان صفات برجسته اي داشت که يکي از آن صفات دلسوزي بيش از حد ايشان بوده است. همچنين مرجعيت ايشان تا شوروي و هند و کشورهاي ديگر هم گسترش پيدا کرده بود. وقتي مرجعيت به دوش ايشان افتاد، ايشان پول نداشت که شهريه طلاب را بدهد بنابراين منزل شان را فروخت و شهريه را دادند. سخاوت ايشان فوق العاده بوده است. گاهي ايشان براي شهريه قرض مي گرفتند و مي فرمودند که متدينين قرض مرا خواهند داد. انسان مي تواند خودش را به زحمت بيندازد تا به ديگران خير برساند. فردي فرزند ايشان را چاقو زد و فرزند ايشان فوت کرد. ايشان ولي دم بود و قاتل را بخشيد.

بزرگي نقل کردند که پدر ايشان در نجف درس مي خوانده است. روزي سيد ابوالحسن به پدرم گفت که اگر مشکلي بود به من خبري بده. روزي پدر من به بن بست خورد و به منزل آيت الله ابوالحسن اصفهاني رفتيم و مشکل را گفتيم. ايشان مقداري پول خرد آورد. ايشان گفتند که از بيت المال و اموال خودم چيزي در خانه نداشتم. اينها براي قلک بچه هاست. ايشان دوست نداشت که کسي را رد کند. در حالات ايشان نقل کرده اند که ايشان دعا مي کرده: خدايا بدن مرا بزرگ قرار بده تا جهنم را پُر کند و در آتش جهنم بينداز تا بدن بندگان ديگر در آتش نسوزد. اين افراد ولي خدا هستند.

امام حسين(ع) خونش را داد تا بشريت نجات پيدا کند. امام بلاگردان شدند و مشکلات زيادي را تحمل کردند. امام صادق(ع) مي فرمايد که به خدا قسم ما امامان از خودتان به خودتان مهربانتر هستيم. امام مي فرمايد: به خدا قسم، خداي ما از ما به شما مهربانتر است.

خدايي که ما را آفريده است قدر ما را مي داند و امامان که صفات خدا را دارند قدر ما را مي دانند. مادري که زحمت بزرگ کردن فرزندش را کشيده است قدر فرزندش را مي داند.

مادر همه ي هستي اش را فداي فرزندش مي کند و اين تجلي دوست داشتن بنده توسط خداست.

در قبل از انقلاب طلبه اي براي تبليغ به ترکيه رفت و مي خواست ازدواج کند. دختر مسيحي بر اثر تبليغات ايشان مسلمان مي شود و خانواده اش، او را رها کردند. ايشان با اين دختر ازدواج مي کند. بعد از ازدواج اين خانم معلول مي شود. اين طلبه تا آخر عمر به اين خانم محبت کرد و او را رها نکرد. اين کار از سال ها تبليغات بالاتر است.

مرحوم مجلسي در بحارالانوار دارد که بشار مکاري از دوستان امام صادق(ع) به کوفه آمد و امام هم در کوفه بود. روزي خدمت حضرت مشرف شد و ديد که حضرت خرما( آن زمان خرما غذاي اصلي بوده است) ميل مي کنند. او گفت: جانم فداي شما، خرما خوردن گواراي شما باد. او به امام گفت که من حادثه اي ديده ام که الان ناراحتم و نمي توانم خرما بخورم. امام او را قسم داد که خرما بخورد. او چند خرما خورد. امام علت ناراحتي را پرسيد. او گفت: در مسيري که مي آمدم ديدم که يک مامور با خشونت خانم مومني را روي زمين مي کشيد و با تازيانه به سر او مي زد. خانم فرياد مي کشيد که اي خدا به داد من برس ولي کسي جرات نمي کرد که به او کمک کند. من از ديدن اين منظره دلم آتش گرفت. اطرافيان گفتند که جرم اين خانم اين است که ايشان به داخل چاله اي افتاد و وقتي به زمين خورد پهلويش درد گرفت و به ياد حضرت فاطمه افتاد و گفت لعنت به قاتلين حضرت زهرا(س). ماموري اين صحبت ها را شنيد و او را دستگير کرد. امام صادق(ع) شروع به گريه کردن کرد. و آنقدر اشک ريخت که محاسن و سينه اش تر شد و حوله اش هم تر شد. (پس وقتي يک نفر به زمين مي خورد دل امام به درد مي آيد.) امام صادق(ع) فرمود: بيا به مسجد سهله برويم. در بين راه، امام يکي از شيعيان را به دارالخلافه فرستاد تا از سرنوشت اين خانم خبر بياورد. در مسجد سهله نماز خوانديم و حضرت دعايي خواندند و بعد به سجده رفتند و بعد فرمودند که اين خانم آزاد شد. فردي که مامور امام بود آمد و گفت: حاجب امير علت دستگيري اين خانم را پرسيد و بعد از شنيدن داستان دستگيري، مقداري پول به خانم داد و گفت که اشتباه شده است و او را آزاد کرد. اين خانم پول را نگرفت با اينکه مستضعف بود و احتياج داشت. امام مقداري دينار براي اين خانم فرستادند. و سلام هم به او رساند. دو نفر به منزل اين خانم رفتند و گفتند که ما از اطرف امام جعفرصادق (ع) آمده ايم و امام براي شما سلام رسانده است.(استادي مي فرمود همه ي آرزوهاي من اين است که حضرت زهرا(س) گوشه چشمي به ما بکند. حي علي خير العمل يعني نيکي به حضرت زهرا(س) و فرزندان آن حضرت) زن باور نمي کرد که امام به او سلام رسانده است. آن زن گريبان چاک کرد و غش کرد. مدتي بعد به هوش آمد و پرسيد امام صادق(ع) به من سلام رسانده است. زن گفت که به امام سلام برسانيد و بگوييد که دعا کند تا من از آتش جهنم نجات پيدا کنم. زن گفت: نمي شناسم کسي را بهتر از امام و پدران شان براي توسل. آنها داستان را نزد امام شرح دادند و امام اشک مي ريخت و براي اين خانم دعا مي کرد.

اگر کسي در راه اهل بيت قدم بر دارد و به اهل بيت محبت کند امامان براي او دعا مي کنند. اگر ما منيت ها را از بين ببريم يعني آتش جهنم را از بين برده ايم.

سوال – صفحه 298 قرآن کريم توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – پيامبر فرمود: اگر کسي در هر روز يا هر شب سه بار از روي شوق و محبت نه A بخاطر ثواب، بر من صلوات بفرستد، بر خدا لازم است که گناهان او را بيامرزد.

در اين صفحه داريم: اي پيامبر زندگاني دنيا را براي مرم مثال بياور تا بدانند که دنيا مثل بهار است که ناپايدار است و ماندني نيست.

سوال – آيا مي توانيم محبت را به متن زندگي مان بياوريم؟

پاسخ – ما بايد محبت را به زندگي مان وارد کنيم و فقط گفتن آن کافي نيست. ما بايد از بانوي بزرگوار الگو بگيريم. يکي از القاب حضرت حانيه است. حانيه يعني شدت محبت به همسر و فرزندان. حضرت فاطمه(س) محبت زيادي به همسر و فرزندانش داشتند. اميرالمومنين فدايي پيامبر بود و همه ي هستي اش را در راه پيامبر گذاشت و پيامبر هم به او پاسخ داد و فاطمه را فداي حضرت علي(ع) کرد. پس محبت دو طرفه است و اکسيري است که زياد مي شود.

بايد رفتارعلوي و فاطمي در زندگي ما رواج داشته باشد. اگر مي خواهيم حضرت فاطمه (س) ما را شفاعت کند، بايد زندگي و رفتارهاي ما فاطمي و علوي باشد. مرحوم دولابي مي فرمود که شما با نيت و محبت مي توانيد کارهاي زياد بکنيد. بشرط اينکه بداخلاقي ها و رذايل را از خودتان دور کنيد و روح تان را پاک کنيد. وقتي شما وضو مي گيريد يعني بدي ها را ازخودتان دور مي کنيد. وقتي شما سر و صورت تان را اصلاح مي کنيد به اين نيت است که از خيالات بد و فکرهاي شيطاني دور کنيد. وقتي شما زباله ها را از خانه تان دور مي کنيد يعني دشمنان اهل بيت را از خودتان دور مي کنيد. وقتي شما به خانه مي آييد به همسرتان بعنوان دوست و شيعه ي فاطمه زهرا(س) نگاه کنيد و به او محبت کنيد. همه ي دوستان و شيعيان فاطمه زهرا(س)محرم حضرت فاطمه هستند يعني مثل سلمان از اهل بيت مي شوند. شيعيان اهل بيت جزو بازوي اهل بيت هستند. ما بايد با رفتار و نيت خوب فضاي خانه را نوراني کنيم. خانم هاي خانه به شوهرشان به قصد دوست اهل بيت محبت کنند و نسبت به آنها گذشت کنند. اهل بيت براي ما دعا مي کنند.

شمشير محبت قويترين شمشيرهاست. اگر شما اين کارها را کرديد و نتيجه نگرفتيد، باز شما رشد کرده ايد. حضرت علي(ع) مي فرمايد: اگر يک کوه هم مرا دوست بدارد متلاشي مي شود.

حضرت زهرا مي توانستندA  نفرين کنند و مستجاب الدعوة بودند ولي مي ترسيدند که تر و خشک با هم بسوزند و بخاطر حفظ جان شيعيان(خيرخواهي) نفرين نکردند. ما بايد اول از خودمان شروع کنيم تا برکات محبت را ببينيم و منتظر نباشيم که ديگران به ما محبت کنند.

انشاءالله همه ي ما مشمول شفاعت ويژه ي حضرت زهرا(س) قرار بگيريم و در دنيا و آخرت عاقبت به خير شويم و خير و برکت دنيا و آخرت نصيب ما بشود.