اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-12-07-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد- خوش اخلاقي

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-خوش اخلاقي

91/12/7

گفت خرما نتوان خورد از اين خاک که کشتيم، ديبا نتوان بافت از اين پشم که رشتيم، بر لوح معاصي خط عذري نکشيديم پهلوي کبائر حسناتي ننوشتيم، ما کشته ي نَفسيم بسا وخ که برآيد از ما به قيامت که چرا نفس نکشتيم.

سوال – در ادامه ي بحث مسير خوش اخلاقي توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – يک مورد تکبر و غرور، تحقير کردن ديگران است، مثل تحقير مخلوقات الهي يا تحقير افرادي که فقيري هستند يا مشکلات روحي و جسمي دارند. اين تحقير در روايات مذمت شده است. انسان نبايد به خلقت ايراد بگيرد زيرا خلقت دست خداست نه دست خلق و اين کار ايراد به خالق است و گناه بزرگي است. همه کاره خداست. حافظ مي گويد: جهان چون خط و خال و چشم و ابروست، هر چيزي به جاي خويش نيکوست.

در اصول کافي داريم: اگر مردم بدانند که کيفيت خلقت آفرينش بر نظم استوار است، هيچ کس کسي را ملامت نمي کند.(مردم مثل معادن هستند زيرا استعداد، درک و فهم آنها متفاوت است.البته حساب و کتاب هاي آنها هم متفاوت است) ما بايد بدانيم که خدا متنوع خلق کرده است و خالق خداست. مهم اين است که خالق مخلوقش را رها نمي کند، صانع مصنوعش را رها نمي کند. همه ي مخلوقات عزيز کرده ي خدا هستند و رحمت و مهرباني خدا بر همه ي عالم گسترده شده است. اگر ما کسي را ملامت کنيم در واقع به علم خدا دست اندازي کرده ايم. که چرا يکي قد کوتاه است يا چرا قد بلند است. پس ما نبايد از مخلوقات ايراد بگيريم. خدا عاشق مخلوقش است و آنرا پرورش مي دهد. پس ما نبايد به اصل خلقت ايراد بگيريم. در روايت داريم: اگر مردم بدانند که کيفيت خلقت آفرينش بر نظم استوار است دو نفر با هم اختلاف نمي کنند. اختلافات و قهرها بخاطر اين است که علم ما کم است و نسبت به اصل خلقت جاهل هستيم. بايد بدانيم که از طرف خدا هر چيزي در جاي خودش است.

نبايد به اعمال و رفتارهايي افراد دارند، ايراد گرفت. گاهي يک دل شکستن و زخم زبان بقدري طرف را منقلب مي کند و دلش را آتش مي زند که سال ها اين را فراموش نمي کند. زخم هاي بدن التيام پيدا مي کند ولي زخم زبان خيلي سنگين است. مثلا فردي فقير است و با فقر دست و پنجه نرم مي کند و از طرفي به او مي گويند که تو عُرضه نداري و. .. تحمل اين زخم زبان ها از تحمل فقر سخت تر است. افرادي هستند که داغ ديده اند يا معلول هستند ولي اين به آن معنا نيست که خدا آنها را فراموش کرده است. ما حق قضاوت نداريم.

روايت داريم: فردي نزد پيامبر آمد که به او پلنگ مي گفتند زيرا صورتش خال خالي بود و خيلي زشت بود. او به پيامبر گفت که خدا چه چيزهايي را واجب کرده است ؟پيامبر فرمود نماز، روزه، حج و... بعد مستحبات. او گفت که من بر واجباتم چيزي اضافه نمي کنم زيرا خدا مرا زشت خلق کرده است و من فقط واجبات را انجام مي دهم. جبرئيل نازل شد و گفت که خدا به اين مرد سلام مي رساند.(جبرئيل بخاطر زشت ها هم نازل مي شود. روايت داريم که اگر ضعفا نبودند خدا بلا نازل مي کرد. خدا پيش دل شکسته هاست. وقتي پيامبر وارد مدينه شدند همه مي گفتند که به منزل ما بيا ولي پيامبر گفت که هر جا شتر من بنشيند من همانجا مي روم. شتر در خانه ي مرد فقيري زانو زد. او سالها فقر را تحمل کرد تا اينکه پيامبر ميهمان او شد. خدا کار او را جبران کرد. اين براي ما آرزو است که بزرگي به ما سلام برساند. تمام آرزوي من اين است که يکي از ائمه گوشه ي چشمي به ما برساند.)به او بگو که آيا راضي نيستي که روز قيامت آنقدر زيبا باشي که در قيامت به شکل جبرئيل محشور بشوي ؟ او خوشحال شد و گفت: اي پيامبر، آنقدر کارهاي مستحبي انجام مي دهم که خداوند از من راضي باشد. تمام کساني که قيافه ي خوبي ندارند يا معلوليتي دارند بدانند که خداوند جبران مي کند.

در بحارالانوار داريم که حضرت عيسي به فردي رسيد که کور و بيمار بود و بيماري جزام و برص داشت. حضرت عيسي ديدند که او دارد خدا را شکر مي کند و مي گويد: خدايا شکر مي کنم که به من عافيتي دادي که خيلي از مردم آنرا ندارند. حضرت عيسي سوال کردند که خدا چه چيزي به تو داده است که اينقدر خدا را شکر مي کني؟ مرد گفت: خدا معرفتش را به من داده است و دلم پيش خداست. روح من با خداست و من با خدا همنشين هستم و من به ظاهرم کاري ندارم. حضرت عيسي دست او را گرفت و بلند کرد و بيماري و کوري او بر طرف شد و فرد سالمي شد و جزو حواريون حضرت عيسي شد.

روايت داريم که افراد بيماري و ناسالمي که شکرگزاري انجام مي دهند خداوند ثواب اعمال وعبادت افراد سالم را به آنها مي دهد. و افرادي که سالم هستند اگر زياد شکر کنند، خداوند ثواب اعمال افراد ابتلاء را به آنها مي دهد. افرادي که فقير هستند و نمي توانند انفاق کنند اگر شکرگزار باشند ثواب انفاق افراد ديگر را به آنها مي دهند.

پس هيچ وقت زخم زبان به کسي نزنيم زيرا گناه بزرگي است، شکستن دل پدر و مادر، سرکوفت زدن به بچه ها، ملامت کردن گناهکاران عرش خدا را به لرزه در مي آورد. اگر فردي که گرفتار است ما دست او را بگيريم، دلسوزي و امر به معروف و نهي منکر بکنيم خوب است ولي اگر بخواهيم به او سرکوفت بزنيم و به زخمش نمک بپاشيم، اين کار خدا پسندانه اي نيست. ما بايد خيرخواهي و دلسوزي کنيم ولي کسي را ملامت نکنيم. ما نبايد ديگران را پست و خودمان را بالا ببينيم. اين نشانه ي غرور است. در برخورد با گناهکار دلسوزي و امر به معروف و نهي از منکر صحيح خوب است ولي سرزنش و سرکوفت درست نيست. بعضي کلمات انسان را خوار مي کند که استفاده از آن ممنوع است. در کتاب من لايحضرالفقيه داريم: فردي اهل زنا بود و از کارش پشيمان شد و به حضرت عيسي گفت که مرا حد بزن و پاک کن. (البته اگر انسان گناهش را با خدا بگويد و توبه کند بهتر است و انسان نبايد گناهش را به کسي بگويد ولي آنها اين کار را مي کردند. وقتي فرد نزد حضرت علي(ع) اعتراف به گناه کرد تا حد بخورد حضرت قسم خوردند که اگر او بين خود و خدا توبه کند، بهتر از اين است که من او را حد بزنم. ما نبايد گناه شخصي را افشا کنيم مگر حقوق مردم باشد) او زناي محصنه انجام داده بود و حدش سنگسار بود. چاله اي مي کَنَند و گناهکار را در حفره مي گذارند و مردم به او سنگ مي زنند تا بميرد و اگر توانست فرار کند. حضرت يحيي با حضرت عيسي و مردم مي خواستند که او را سنگسار کنند. او گفت که هر کس که حد بر گردنش است مرا سنگ نزند. همه ي مردم رفتند و فقط دو پيامبر ماندند. حضرت يحيي به گناهکار گفت که مي شود مرا موعظه کني؟ او گفت: هيچ وقت عنان نفس خودت را رها نکن، هيچ وقت گناهکاري را ملامت نکن و هيچ وقت عصباني نشو.

70 درصد زنداني ها بخاطر عصبانيت به زندان افتاده اند يعني فرد عصباني شده است و به ديگري را زده است يا فحاشي کرده است يا. .. گاهي يک بوق زدن بيجا باعث مي شود که دعواهاي زيادي ايجاد بشود و به زندان کشيده بشود. حضرت رضا(ع) مي فرمايد: گناهان صغيره، راه را براي گناهان کبيره باز مي کند. کسي که از گناهان کوچک پرهيز نکند از گناهان بزرگ هم پرهيز نمي کند.

افراد معلولي بوده اند که به مقامات بالا رسيده اند. دو نفر نابينا با هم ازدواج کرده بودند و هر دو دکتراي معارف قرآني داشتند و استاد دانشگاه بودند. خانمي مي گفتند که من معلول هستم و شوهرم نابينا است ولي خدا خيلي به ما لطف کرده است. بدانيد که خدا کمبودها را در دنيا و آخرت جبران مي کند. البته زمان دنيا کوتاه است و اصل آخرت است. اگر ما بدانيم که خدا جبران مي کند هيچ وقت خودمان را تحقير و سرزنش نمي کنيم. هر کس که در اين دنيا بلاي بيشتر ببيند، در درگاه خدا مقرب تر مي شود مثل انبياء و ائمه، امام حسين(ع) در معرض ابتلاي زيادي بود. روايت داريم که خدا اولياء خودش را با اشقياء امتحان مي کند. البته ما بايد عافيت طلب باشيم ولي اگر گرفتاري پيش آمد بايد آنرا تحمل کنيم.

ما بايد نسبت به ديگران تواضع و ادب داشته باشيم. امام حسن عسگري(ع) مي فرمايد: اگر کسي به برادران ديني اش تواضع کند، هم جزو صديقين( صديقين صفت انبياء و امامان است)است وهم جزو شيعيان حقيقي ابيطالب. دو تا مومن(پدر و پسر) به ديدن اميرالمومنين آمدند و حضرت آن دو ميهمان را به داخل آوردند و بالاي مجلس نشاندند و مودب نشستند بعد غذا به آنها دادند و بعد خود حضرت دست آنها را شستند. اين ميهمان از خجالت روي زمين رفت و روي زمين مي غلطيد و شرمنده شد. حضرت فرمود: خدا دوست دارد که من خودم را بر تو برتر و ممتاز نبينم. قبول کن که من دست شما را بشويم. خدا بخاطر تواضعي که من به شما مي کنم ده برابر مخلوقات دنيا پاداش مي دهد، مرا از اين خير محروم نکن. حضرت دست پدر را شست و گفت که بخاطر برتري پدر به پسر من دست پسر را نمي شويم و حضرت به محمد حنفيه فرمودند که تو دست پسر را بشوي.

روايت داريم که حضرت عيسي به حواريون فرمودند: من حاجتي دارم، آيا شما آنرا برآورده مي کنيد؟ آنها گفتند: بله. حضرت عيسي فرمود که اجازه بدهيد من پاهاي شما را بشويم. حضرت پاهاي آنها را شستند و فرمودند: همان طور که در سنگ گياه رويش ندارد و آبي در آن وجود ندارد. انسان متکبر دلش مثل سنگ است و حقيقت و ايمان در آنها رشد نمي کند و رويش معنوي ندارند. خدا حکمت را در دل هاي نرم مي گذارد.

سوال – صفحه 249 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – اگر صلوات با اخلاص فرستاده شود نجات دهنده است. پيامبر مي فرمود: اگر کسي يک بار صلوات بفرستد، خدا بالاي سر، پايين سر، طرف راست، طرف چپ،عقب و جلويA A  او را نوراني مي کند، خدا به همه ي اعضاي وجودش نور مي دهد و هر کس هم که نور داشته باشد در آخرت نوراني خواهد بود.

در اين صفحه داريم: خدا زمين را گستراند و در اين زمين کوه هاي بلندي قرار داد که در آن ذخيره هايي وجود دارد و زمين را حفظ مي کند و نهرهايي در زمين جاري است و از همه ي ميوه ها زوج خلق کرده است.و شب و روز را قرار داد، اين نشانه هايي است براي کساني که تفکر دارند تا خدا را بشناسند.

پس به خلقت خدا ايراد نگيريم و از نعمت هايي که خدا به ما داده است راضي باشيم. مثلا خودمان را مذمت نکنيم که چرا پسر يا دختر نداريم. خلقت دست خداست. نازايي مرد و زن دست آنها نيست. خدا به همه لطف و نظر دارد. خدا ما را از همه بيشتر دوست دارد و هيچ وقت بنده اش را رها نمي کند. هيچ وقت صانع مصنوعش را رها نمي کند. ما هستيم که از خدا دور مي شويم. حافظ مي گويد: خيز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنيم، کاين همه نقش عجب در گردش پرگار داشت. خدا جبار است و کمبودها را جبران مي کند.

سوال – چرا در بعضي مواقع ما در گرفتاري ها کم مي آوريم و احساس مي کنيم که خدا ما را رها کرده است ؟

پاسخ - خدا ما را با دو محور آزمايش مي کند: يکي محور داده ها و نعمت هاست که ببيند ما چقدر شکرگزار هستيم. ما بايد نعمت ها را به يکديگر تذکر بدهيم و به ياد همديگر بياوريم. يکي محور فقر و نداده ها که خدا مي خواهد با امتحان، ظرفيت ما را بالا ببرد. خيلي از افراد در آسايش طغيان و گناه مي کنند. بعضي از بزرگان مي گفتند که در نداري انسان تضرع مي کند و امکان خطر گناه کمتر است.

در راحتي و خوشي بايد شکر خدا را بکنيم و آنرا ياد آوري کنيم و و در سختي ها بايد تضرع و التماس به خدا کنيم و صبر کنيم. گاهي خدا مي خواهد فردي زود رشد کند بنابراين او را بيشتر در سختي ها قرار مي دهد. ما بايد از خدا بخواهيم که مشکلات را بردارد. هر سرپاييني سر بالايي هم دارد.

خدايا به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان(عج) را از ما راضي و فرجش را نزديک بفرما، گرفتاري همه را رفع بفرما.