اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-11-09-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-راهکارهاي خوش اخلاقي

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-راهکارهاي خوش اخلاقي

91/11/09

تو مير عشقي عاشقان بسيار داري، پيغمبري با جان عاشق کار داري.
سوال – در مورد راهکارهاي خوش اخلاقي توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – ريشه و بنياد اصلي بداخلاقي و غضب، خودخواهي، تکبر و غرور است. ريشه ي تمام خوش اخلاقي ها،تواضع و فروتني است. يکي از راههاي تواضع و پرهيز از تکبر، سلام کردن است. پيامبر(ص) فرمود: اگر کسي اول سلام کند از خطر غرور محفوظ مي ماند. البته جواب سلام واجب است. سلام کردن سنت خوبي است. سلام کردن خيلي از کينه ها را از بين مي برد. معني ادب اين است که به هر کس که رسيدي به او بگويي او بزرگتر است و من کوچکتر هستم. پس سلام کردن، ادب است. امام عسگري(ع) فرمود: علامت تواضع اين است که به هر کسي که مي رسي سلام بکني. مثلا بچه اي وارد جلسه اي مي شود، اگر براي اين بچه احترامي قائل نشوند و به او توجهي نکنند، اين بچه قهر نمي کند و ناراحت نمي شود. ولي اگر به يک فرد بزرگ عنوان دار، احترام نکنند و جلويش بلند نشوند، ناراحت مي شودAA  زيرا مَن دارد و مَن او بزرگ شده است. بچه مَن و رياست طلبي ندارد، بخاطر همين ناراحت نمي شود. و دعوا هم نمي کند و اگر دعوا کند کينه به دل نمي گيرد. بچه ها مي توانند معلم ما بشوند.
پيامبر با همين ادب ها رحمت للعالمين شد. ما مي توانيم به کوچکتر از خودمان سلام کنيم يا هميشه اول کسي باشيم که سلام مي کنيم. بزرگي مي فرمود که در مقابل خدا من را کنار بگذاريد. روايت داريم که علو بر خدا نداشته باشيد. هر کس پيش هست حقيقي که خداست، عُلو نداشته باشد.در مناجات مسجد کوفه داريم: هرکس پيش هست حقيقي نيست نشود يعني من خودش را کنار نگذارد و در مقابل خدا عبوديت کامل نداشته باشد، اين فرد درمقابل هست حقيقي يعني خدا علو دارد. پس بايد به مقام لااله الاالله رسيد و راهش اين است که من و خودت را کنار بگذاري. راه ساده ي آن ادب، سلام و تواضع کردن است. خدا مي فرمايد: من مستکبرين را دوست ندارم. هرکس خودش را بالاتر ازديگران بداند مستکبر است. البته برتري واقعي بودن عيب نيست ولي برتر دانستن و انسان خودش را بالا بگيرد عيب است. برتري جويي وAA  برتر ديدن خوب نيست. زيرا باعث مي شود که ما به زمين بخوريم.
پيامبر هيچ وقت خودبرتر بيني نسبت به ديگران و حتي بچه ها نداشتند. اين علاماتي داشت که يکي از علامت هاي آن اين است که پيامبر هيچ وقت بخاطر خودشان غضب نمي کردند. البته بخاطر خدا و گرفتن حق مظلوم غضب مي کردند. ولي بخاطر منفعت شخصي غضب نمي کردند. پيامبر به همه سلام مي کردند حتي به بچه ها. پيامبر در برابر هست حقيقي، نيست حقيقي و بنده ي کامل شده بودند و هيچ وقت درخواست کسي را که قدرت بر انجام آن را داشتند، رد نمي کردند. گاهي يک برده اي دست پيامبر را مي گرفت و براي کاري دعوت مي کرد و پيامبر آن کار را انجام مي داد. اگر پست ترين افراد پيامبر را به پست ترين غذاها دعوت مي کردند پيامبر دعوت آنها مي پذيرفت. پيامبر در 15 ربيع الاول وارد مدينه شدند و همه تقاضا مي کردند که پيامبر به منزل آنها بيايد ولي پيامبر فرمود که شتر من مامور است هر کجا آن شتر برود، من هم مي روم.AA  روايت داريم که شتر در منزل ابوايوب انصاري که فرد خيلي فقيري بود و با مادرش زندگي مي کرد زانو زد. يعني پيامبر ميهمان مستضعف ترين مردم مدينه شد. اگر پيامبر دنبال سلطنت و رياست طلبي بود به منزل رئوساي قبايل مي رفت. يکي از خصوصيات پيامبر اين بود که با فقرا و مستضعفين مي نشستند. يکي از علائمي که نشان مي داده پيامبر در خودش منيت نداشت، اين بود که ايشان روي خاک و زمين مي نشستند. و با بردگان هم غذا مي شدند. در روايت داريم: پيامبر مشغول خوردن نان جو بودند. خانمي براي اولين بار بود که پيامبر را مي ديد و تعجب کرد که پيامبر روي زمين نشسته و غذاي ساده مي خورد. اين زن به پيامبر گفت که مثل برده ها روي زمين نشسته اي ؟حضرت فرمود: چه کسي برده تر از من وجود دارد؟ من بنده هستم. اين خانم از پيامبر تکه اي نان خواست و پيامبر تکه اي نان به او داد ولي او درخواست کرد که ناني که به لبان پيامبر تبرک شده است را بخورد. بدن پيامبر تبرک است. پيامبر تکه نان تبرکي به او داد و اين خانم تا آخر عمر بيمار نشد.AA  پيامبر در تمام کارهاي خانه شرکت مي کرد از دوزندگي لباس و کفش تا نظافت و غذا درست کردن. ما نمي گوييم که آقايان هميشه اين کار را بکنند ولي خوب نيست که هميشه دستور بدهند. زماني پيامبر با ياران شان گوسفندي کشتند و هر کس کاري کرد و پيامبر هم فرمود که من هم هيزم جمع مي کنم. اصحاب گفتند که شما کار نکنيد ولي پيامبر قبول نکردند و فرمودند که خدا دوست ندارد که بين بندگان امتياز باشد. حتي پيامبر با آن همه مقام، شير حيوان را مي دوشيدند و حيوانات را تيمار مي کردند. اين کار يعني به سمت خدا رفتن.
يکي از سيره هاي پيامبر اين بود که سوار نازل ترين مرکب ها مي شدند البته گاهي سوار اسب و شتر هم مي شدند ولي پيامبر بيشتر سوار الاغ مي شدند. پيامبر الاغي داشتند و کسي را هم با خودشان سوار مي کردند و گاهي بدون زين سوار مي شدند. هيچ وقت پيش نيامد که پيامبر سواره به جايي بروند و کسي در کنار ايشان پياده برود. يا هر دو سواره مي شدند يا اينکه هر دو پياده مي رفتند يا اينکه پياده جلوتر مي رفت و پيامبر پشت او با فاصله مي رفت. پيامبري که اين قدر به فکر امت است آيا مي تواند امت را رها بکند ؟نمي توان اين پيامبر را دوست نداشت. پيامبر با اين کارها، اعماق وجود مردم را تصرف مي کرد.
در تفسير عياشي در ذيل آيه اسراء داريم: شخصي ميهمان امام باقر(ع) شد و قرار شد که با هم به بيرون شهر بروند. امام سوار الاغ شد و من سوار استر شدم. الاغ تند شد و امام نزديک گردن الاغ شد و فرمود که اين تندي رفتن به خاطر الاغ است و اين روايت را فرمودند که پيامبر الاغي داشت که نام آن يعفو بود. وقتي اين حيوان حرکت مي کرد از خوشحالي غرور او را مي گرفت که پيامبر سوار او شده است. و حيوان دور بر مي داشت و شانه هاي حضرت بالا و پايين مي رفت. حضرت از اين کار خجالت مي کشيدند. حضرت صورت شان به نزديک گردن حيوان مي آوردند.AA  و مي فرمودند که خدايا من شلوغ نمي کنم اين الاغ است که شلوغ مي کند. اگر اين الاغ تبديل به بُراق( مرکبي که پيامبر با آن به معراج رفت) مي شد، حق داشت زيرا اولين شخصيت عالم روي آن سوار بود. يعني پيامبر درنظر داشتند که در مقابل حقيقت هستي حتي نبايد شانه هايشان هم تکان بخورند يعني آرام باشد. در راه رفتن پيامبر سربه زير و افتاده حال حرکت مي کردند. مثنوي مي گويد که اگر نفس شما شلوغ کرد به خدا بگوييد که اين نفس ماست که شلوع مي کند يعني همان الاغ پيامبر است. به خدا بگوييد که من قصد دشمني با تو را ندارم ولي اين نفس من است که گناه مي کند.
پيامبر هميشه در هنگام نشستن با اصحاب شان حلقه وار مي نشستند يعني مجلس بالا و پايين نداشت. پيامبر هيچ گاه اجازه نمي دادند که کسي جلوي پاي ايشان بلند شود. گاهي وقتي فردي بالاي منبر است و دارد حديث مي گويد، فردي وارد مجلس مي شود و بعضي ها بلند مي شوند و اين باعث بهم ريختن مجلس مي شود. اگر کسي براي پيامبر بلند مي شد، ايشان ناراحت مي شدند بخاطر همين کسي براي پيامبر بلند نمي شد. اين سنت پيامبر است و ما بايد به آن عمل کنيم. اگر ناشناسي وارد مجلس مي شد نمي توانست پيامبر را تشخيص دهد. بعد سوال مي کرد و پيامبر را مي شناخت. اين نشانه ي افتادگي و فروتني زياد پيامبر است. رفتار پيامبر بايد براي ما الگو باشد. احياي سنن پيامبر خوب است. اگر مَن خودمان را کنار بگذاريم با پيامبر محشور مي شويم.
سوال – صفحه 221 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – سلام کردن مستحب است ولي جواب سلام واجب است. صلوات از سلام بالاتر است زيرا سلام دعاي وقت و کوتاه است ولي صلوات درود دائم است. سلام جواب دارد پس حتما هم صلواتي که براي پيامبر مي فرستيم جواب دارد.AA  جواب سلام پيامبر، شفاعت است. پيامبر فرمود: شفاعت من واجب مي شود بر آن گناهکاري که هر روز و هر شب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد. البته مردم بايد حق الناس را جدي بگيرند تا شفاعت پيامبر شامل حال آنها بشود. صلوات زياد فرستادن باعث انجام کارهاي و ترک گناه مي شود. با صلوات ارتباطي برقرار مي شود و خلق و خوي پيامبر در فرد نمايان مي شود.
از مسئولين مخابرات براي گذاشتن آهنگ صلوات رايگان در ماه ربيع تشکر مي کنيم و اميدواريم که اين کار را ادامه بدهند. اين کارها باقيات و صالحاتي براي مسئولين خواهد بود. با اين کار ميلياردها صلوات فرستاده مي شود. و اين صلوات ها باعث شفاعت مي شود.
همچنين در اداره ثبت احوال قرار شده است که اگر کسي بخواهد نامش را به محمد يا ائمه تغيير بدهد سخت گيري نکنند و تسهيلي در کار ايجاد شود.
سوال – در مورد احياي سنت نبوي توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – ريشه ي اسلام حب پيامبر و اهل بيت پيامبر است. ما بايد اين ريشه را در دل مان بکاريم. شهرداري ها بايد کاري بکنند که در اين ايام شهر تغيير بکند و جشن هاي مفصل بگيرند. اگر ما در جشن پيامبر به در خانه ها پرچم بزنيم و سور بدهيم ثواب اينکار از غذا دادن در محرم و صفر کمتر نيست. روز تولد حضرت محمد کاري بکنيم که بچه ها خوشحال بشوند. يا براي آنها از بيرون غذا بگيريم يا آنها را به تفريح ببريم. اگر مي خواهيد لباس بخريد در اين ايام خريد کنيد. ما بايد جشن پيامبر را يک دههAA  ادامه بدهيم.AA  ما بايد بذر محبت پيامبر را در دلهاي بچه ها بکاريم.
بين سربازان رسمي است که در اعياد سربازها مي نشينند و فرمانده آنها از سربازان پذيرايي مي کنند.AA  اين کار باعث مي شود که مهر فرمانده به دل سربازان بنشينند. اين سنت پيامبر است. با اين کار پيامبر هم خوشخال مي شود. مرحوم آيتالله کمپاني پنجشنبه ها روضه داشتند و خودشان چاي مي ريختند و کفش جفت مي کردند. ايشان مرجع تقليد درحد آيت الله ميلاني بودند. علامه طباطبايي شاگرد ايشان بود. آيت الله کمپاني مي فرمودند که افتخار من اين است که خدمتگزار اهل بيت باشم.
يکي از علماي اصفهان صبح ها روضه داشت و دوستان چاي مي ريختند. يک روز دوستان ايشان به روضه نيامدند و ايشان خودش چاي درست کرد و براي عزاداران چاي ريختند. ايشان شب خواب ديد که حضرت زهرا فرمودند که امروز نوکر ما شده بودي.
ما بايد امتيازهاي بيخودي را کنار بگذاريم و مردمي بشويم. پس ما بايد کاري بکنيم که سنن پيامبر احيا بشود. يکي از اعمال فردا روزه گرفتن است. البته کساني که روزه قضا دارند نمي توانند روزه ي مستحبي بگيرند. زيارت پيامبر و اميرالمومنين مستحب موکد است چه از راه دور چه از راه نزديک. اعمال ديگري هم در مفاتيح نوشته شده است. خوب است که در اين روز به عيادت بيماران برويم. فردا مادرها کاري بکنند که خاطره ي پيامبر در دل بچه ها بماند.
راهکارهايي که ما را به پيامبر نزديک مي کند ماندني است. در خانه ي پيامبر گوسفندي را ذبح کردند و بيشتر آنرا به فقرا دادند و مقدار کمي از آن ماند. همسر پيامبرگفت که همه رفتند و اين يک کم مانده است. پيامبر گفت آن گوشت هايي که رفته اند مي ماند و اين گوشتي که ما مصرف مي کنيم از بين مي رود.AA  اگر کسي حرکتي براي ائمه بکند آنها جواب خواهند داد. ما بايد اين کارها را بطور خودجوش و مردمي انجام بدهيم. پس خوب است که يک دهه جشن مفصل براي پيامبر بگيرم.
خدايا به حق محمد وآل محمد، قلب امام زمان(عج) را از ما راضي بگردان، فرجش را نزديک بفرما، بيماران را شفا عنايت بفرما، انشاءالله شفاعت پيامبر برما واجب بشود و خلق وخوي نبوي وعلوي داشته باشيم.