اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-10-18-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-خوش اخلاقي

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-خوش اخلاقي

91/10/18

سوال – راهکارهايي در مورد خوش اخلاقي بفرماييد.

پاسخ – يکي از راه هاي رسيدن به خوش اخلاقي اين است که در ياس و نااميدي بسته بشود. يعني نگوييم که مزاج ما تند است يا ما درست نمي شويم. بايد اينها را از ذهن مان پاک کنيم. قطعا صبر و مقاومت در اين راه نتيجه مي دهد. آيت الله سبحاني کتابي در مورد شرح حال دانشمندان جهان نوشته است. جمع بندي ايشان اين بود که اکثر دانشمندان دنيا استعداد و ضريب هوشي بالايي نداشته اند، آنها صبر، استقامت و پشتکار فوق العاده اي داشته اند. پيامبر فرمود: کسي که پشتکار داشته باشد به مقصد مي رسد. حضرت امير مي فرمايد: کسي که استقامت دارد، روزي قله ي پيروزي را فتح خواهد کرد. زليخاعاشق يوسف شد و. .. پير و زمينگير شد ولي بالاخره به وصال يوسف رسيد. البته او با خداي يوسف آشنا شد و زيبايي يوسف ديگر براي او مهم نبود. گاهي بچه ها بهانه مي گيرد که به مدرسه نروند، پدرو مادرها به هر حيله اي متوسل مي شوند يا قربان صدقه ي بچه مي روند يا وعده و وعيد مي دهند يا تهديد مي کنند که بچه بي سواد بار نيايد. همان طورکه ما براي مسائل مادي جديت به خرج مي دهيم، براي مسائل معنوي هم جديت به خرج بدهيم. اگر بچه ي ما غذا نخورد، ما سعي مي کنيم که به زور به او غذا مي دهيم. پس ما براي حجاب، نماز و امور معنوي فرزندان مان هم وقت بگذاريم. پيامبر فرمود: واي به حال اولادهاي آخر الزمان، از دست پدرهايشان. سوال کردند: منظور شما پدرهاي کافر هستند؟ پيامبر فرمود: خير، منظورم پدرهاي مومن است. زيرا پدرو مادرها فقط به فکر ظاهر فرزندشان هستند و به امور دين و معنوي فرزندان دقت نمي کنند. اگر دکتر به کسي بگويد که قند شما خيلي بالا است و براي قلب و چشم شما ضرردارد، فوري قند را کنار مي گذارد و دارو مصرف مي کند. بداخلاقي از هزار سرطان و قند بدتر است. ممکن است که کسي بيماري قند بگيرد و فوت کند يعني انسان خوبي باشد و به بهشت برود. بداخلاقي باعث مي شود که توبه هاي مان قبول نشود، ثواب هاي مان بالا نرود و آخرت را از دست بدهيم. حتي در اين دنيا هم آرامش نخواهيم داشت و کسي که بداخلاق است خودش را در عذاب مي گذارد. بداخلاقي هم خود آزاري و هم ديگر آزاري است.

در مورد پشتکار، آيات و روايات زيادي داريم. بزرگاني بوده اند که در جواني تند بوده اند ولي روي خودشان کار کرده اند و خوش اخلاق شده اند. مرحوم محدث قمي نويسنده ي مفاتيح در حالات يکي از علماي بزرگ مي نويسد که از او مي پرسند که استاد تو چه کسي بوده است که موفق شده اي؟ ايشان مي گويد که استاد من سوسگ بوده است.( هارون از امام هفتم درخواست کرد که يک موعظه ي کوتاه به او بگويند. امام فرمود: هر چيزي را که با تفکر و انديشه نگاه کني، موعظه اي در آن وجود دارد. تمام بي ادب هاي دنيا به ما درس ادب مي دهند. وقتي ما ماشيني را مي بينيم که به ته دره رفته است، بايد از آن درس بگيريم. تمام بداخلاق هاي دنيا مي توانند معلم ما باشند. هميشه خوب ها معلم ما نيستند بلکه بدها هم مي توانند معلم ما باشند. بعضي ها مي گويند که چرا خدا شيطان يا يزيد را خلق کرده است؟ اينها براي تلنگر زدن به ما مي باشد. براي اينکه ما بتوانيم راه صحيح را انتخاب کنيم و بتوانيم رشد کنيم.)از او سوال مي کنند که چطور سوسگ معلم تو بوده است؟ گفت: من در شب داشتم مطالعه مي کردم و ديدم که سوسگي پايه ي چراغ نفتي را گرفته و دارد به سمت بالا مي رود. ولي مي افتاد، دوباره به سمت بالا مي رود ولي دوباره مي افتاد و. .. من حواسم به طرف سوسگ رفت.( هُدهُد پرنده به سليمان گفت که من چيزي را کشف کردم که تو نمي داني. من مملکت سبا را کشف کرده ام. مورچه با سليمان صحبت کرد و او را نصيحت کرد که ملک تو روي باد است. اگر ما گوش شنوا داشته باشيم جهان سرتاسر فطرت وعبرت است، چرا بهره ي ما همه غفلت است؟)من هفت صدبار شمردم که او بالا رفت ولي افتاد. من به دستشويي رفتم و برگشتم وديدم که سوسگ از چراغ بالا رفته است. من به خودم گفتم که من از سوسگ کمتر نيستم. چرا در درس و کارتنبلي مي کنم؟ کساني که با خودشان مبارزه مي کنند قطعا موفق خواهند شد. آيه 34 سوره ي فصلت مي فرمايد: هيچ وقت بدي با خوبي مساوي نيست، بهترين رفتار را انجام دهيد. خوبي را با بدي جواب ندهيد. هيچ وقت روي آتش بنزين نريزيد زيرا اين خواست شيطان است. اگر انسان مي تواند با نرمي و از راه قانوني حقش را بگيرد، بهتر است. پيامکي داريم: هر وقت خيلي عصباني و خشمگين شديد، ده ثانيه صبر کنيد و يک ليوان آب بنوشيد. در هر کاري صبر خوب است. مرحوم دولابي مي فرمود که اگر کسي مي خواهد گناه بکند باز هم فکر کند. انسان فکر کند که آيا اگر يک شب خوشگذراني بکند و هفتاد سال بسوزد، ارزش دارد؟گاهي انسان توبه مي کند ولي درونش آرام نيست و خودش، خودش را نمي بخشد. حضرت علي (ع) مي فرمايد: چه بسا خوشگذراني لحظه ي که اندوه طولاني در پي دارد. کساني که مي خواهند قتل انجام بدهند اگر لحظه اي تامل کنند مي بينند که اين کار ارزش ندارد. اگر کسي حرف بدي به شما بزند واقعيت عوض نمي شود. شما نبايد مثل او بدي کنيد.

در روايات داريم که بعضي مواقع ما مظلوم واقع مي شويم و در گرفتن حق، زياده روي مي کنيم و داستان برعکس مي شود و جاي ظالم و مظلوم عوض مي شود. مثلا شما يک متلک به من مي گوييد و من به شما ده تا جواب مي دهم. در واقع من نُه تا جواب به شما بدهکار مي شوم. گاهي ما پولي گم مي کنيم و در ذهن مان به چندين نفر تهمت دزدي مي زنيم. گناه تهمتي که شما مي زنيد بيشتر است يا گناه پولي که گم شده است؟ سوء ظن جزو گناهان کبيره است. در احقاق حق بايد دقت کنيم، اگر مي توانيم کوتاه بياييم و عفو کنيم و اِلاA  بهترين برخوردها را بکنيم. خدا مي فرمايد: اگر شما از طريق خوبي مقابله کنيد، دشمن شما، دوست صميمي شما مي شود.

مرحوم آيت الله مجتهدي در کتاب آداب طلاب و آفات طلاب دارند: فردي مي گفت که براي زيارت به دمشق رفته بودم و ديدم که يکي از علماي اهل سنت فوت کرده است، من هم به تشييع جنازه رفتم. آيت الله سيدمحسن امين(اهل لبنان بوده است و در سوريه ساکن شدند) را ديدم. به ايشان گفتند که شما نماز ميت را بخوانيد. خيلي از علماي اهل سنت دست آقا را مي بوسيدند و احترام مي گذاشتند. ايشان نماز خواندند و اهل سنت هم پشت سر آنها نماز خواندند. من نزد آقا رفتم و گفتم که من خيلي تعجب کردم که اينها اين قدر مُريد شما هستند. ايشان فرمود: ده سال پيش که به سوريه آمدم. آنها به من بي احترامي و بي اعتنايي مي کردند زيرا فکر مي کردند که من مي خواهم به مذهب آنها بي احترامي کنم يا مي خواهم مشکلي براي آنها فراهم کنم ولي من از رفتار پيامبر پيروي کردم. دشمنان بر سر پيامبر خاکستر مي ريختند. اخلاق پيامبر دنيا را عوض کرد. ازهمسر پيامبر پرسيدند که اخلاق پيامبر چگونه بود؟ ايشان گفت: خلق او قرآني بود يعني اخلاق پيامبر مصداق آيات قرآن بوده است. ما بايد خودمان را کنار اهل بيت بگذاريم. ما هر مصيبت و گرفتاري داشته باشيم بايد به ياد مصائب حضرت زينب بيفتيم. ايشان چندين داغ ديدند ولي استقامت زيادي کردند. مردم شام وکوفه زخم زبان هاي زيادي به حضرت زدند. فردي به امام صادق (ع) گفت که چرا خانواده ي شماAA  گرفتار هر مصيبتي شده است؟امام فرمود: ما اين گرفتاري ها را تحمل کرديم که رنج ها بر شيعيان ما آسان و روان باشد. وقتي به اولياء ما اين همه جسارت کرده اند، اگر به ما حرف درشتي بزنند اشکالي ندارد و نبايد به ما بَربخورد، زيرا واقعيت عوض نمي شود. ما بايد ديد و برداشت مان را عوض کنيم. و همه چيز را زيبا ببينيم. مرحوم امين مي گفتند که من بدي هاي آنها را با خوبي جواب دادم. به عيادت بيماران آنها مي رفتم و در تشييع جنازه ي آنها شرکت مي کردم و. .. تا اينکه آنها الان دست مرا مي بوسند.

سوال – صفحه 200 قرآن مجيد را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در روز قيامت همه ي اعمال انسانها با ميزان سنجيده مي شوند. روايت داريم: يکي از کارهايي که ميزان را در قيامت سنگين مي کند صلوات برمحمد و آل محمد است. پيامبر مي فرمايد: اگر کسي نامه ي اعمالش سبک باشد من ثواب صلوات ها را در نامه ي اعمالش مي گذارد تا سنگين شود و به بهشت برود.

اين صفحه در مورد کساني است که به جهاد نرفتند و مي خواستند مانعي براي رفتن ديگران به جبهه و جهاد بشوند. خدا مي فرمايد: کساني که متخلف از جهاد شدند و ديگران را هم از اين کار باز داشتند، بايد کم بخندند و زياد گريه کنند. ما بايد آنچه در توان داريم در راه خدا فدا کنيم.

ما هنوز استعدادها و توانمندي هايي که در وجودمان هست به ظهور نرسانده ايم. مثلا ما مي توانيم يک کيلومتر بدويم ولي اگر گرگي پشت سر ما باشد يا دشمني ما را تعقيب کند، مي توانيم چندين کيلومتر بدويم. اگر ما احساس خطر کنيم توانمندي مان بروز پيدا مي کند. اگر به ما بگويند که بالاي اين قله گنجي وجود دارد، هرجوري شده خودمان را به بالاي قله مي رسانيم. اگر شما بدانيد که گنج بزرگي در خوش اخلاقي، تغافل و سکوت خوابيده است حتما بدنبال آن مي رويد و آنها را بدست مي آوريد.

گاهي خانم ها يا آقايان به همسران شان زور مي گويند و آنها را چک مي کنند. ما بايد بدانيم که حق تجسس نداريم. ما بدون اجازه ي همسر يا فرزند حق نداريم نوشته ها آنها را بخوانيم يا وارد حريم خصوصي آنها بشويم مگر اينکه شما بدانيد که آنها قلباً راضي هستند و مشکلي ندارند. در کافي داريم که فردي از امام صادق(ع) سوال کرد: بعضي مواقع خانمها غيرتمندي مي کنند و آقا را ناراحت مي کنند، ما چکار کنيم؟ امام فرمود: اين بخاطر دوستي است. زيرا همسر شما دوست دارد که شما پاک بمانيد. ولي وسواس و تجسس بيجا ممنوع است.

در قم حاج حسين مولوي مداح اهل بيت بودند. يکي از نزديکان ايشان مي گفتند که من براي مداحي به اصفهان آمده بودم. وقتي از مجلس خارج مي شديم و مي خواستيم از خيابان رد بشويم، به آن طرف خيابان نگاه نکرديم و ناگهان ماشيني روي ترمز زد و لاستيک هايش به زمين کشيده شد. راننده از شيشه گفت که مگر تو فلان حيوان هستي؟ ايشان گفت: بله. زيرا حق با راننده بود. بعد راننده گفت که من نوکر شما هستم. با يک کلمه، راننده ارادتمند ايشان شد.

روايت داريم: کسي که پشت سر برادر مومنش دعا کند، چندين برابر دعا، در حق خودش مستجاب مي شود.

اميدوارم در ماه صفر، حداکثر بهره را داشته باشيم.