اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-01-14-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-استجابت دعا

- برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-استجابت دعا

91-01-14

اي حُسن يوسف دکمه ي پيراهن تو دل مي شکفد گل به گل از دامن تو، جز در هواي تو مرا سير و سفر نيست گلگشت من ديدار سرو و سوسن توست، آغاز فروردين چشمت مشهد من شيراز من ارديبهشت دامن تو، هر اصفهان اَبريت نصف جهانم خرماي خوزستان من خنديدن تو، من جز براي تو نمي خواهم خودم را اي از همه من هاي من بهتر من تو، هر چيز و هر کس رو به سويي در نمازند اي چشم هاي من نماز ديدن تو، حيران و سرگردان چشمت تا ابد باد منظومه ي دل بر مدار روشن تو.

سوال – خلاصه اي از مباحث گذشته در مورد دعا و استجابت دعا بفرماييد.

پاسخ – دعا بعنوان يک عبادت و افضل عبادت است.امام علي(ع) مي فرمايد: محبوب ترين چيز نزد خدا دعا است. ما بايد به دعا وعرض نياز، بعنوان يک وظيفه ي نگاه بکنيم. در دعا نبايد فقط مسئله ي حاجت باشد. گاهي اطرافيان و ارباب رجوع هر وقت با ما کار دارند به ما تلفن مي زنند. هيچ وقت نشده است که آنها بدون حاجت به ما زنگ بزنند يا پيامک بدهند يا به ديدن ما بيايند. اينکار تصور بدي در ذهن انسان ايجاد مي کند که اين افراد خود ما را نمي خواهند. ما نبايد با خدا اينگونه باشيم. اگر اين طور باشد پيوند ما بامحبت نيست و در واقع ما دور خودمان و خواسته هاي مان مي گرديم. بعضي ها وقتي از خدا حاجت مي گيرند ديگر به خدا کاري ندارند. اين کار خوب نيست. يک فاميل صميمي هميشه احوال ديگران را جويا مي شود والبته اگر کاري هم داشته باشد به آنها مي گويد. دعا بايد در ما ايجاد انس و محبت به خدا را بکند، در عين اينکه حاجت هم از خدا بخواهيم. پس ما بايددعا را بعنوان يک وظيفه بدانيم حتي اگر حاجتي هم نداشته باشيم. اين ارتباط بايد هميشه باشد. دعا مغز عبادات است. خدا دعا کردن ما را دوست دارد. خدا به انبياء و امامان چک سفيد نداده است که حتما دعاهايشان برآورده بشود. در خيلي مواقع پيامبر دعا کرد سختي ها را از امامان بردارد ولي خدا فرمود که اين قضا وقدر حتمي است. البته پيامبران و امامان خواسته هايشان به شرط تسليم بوده است. پس اين طور نيست که بطور مطلق اگر کسي چيزي از خدا بخواهد، خدا به او بدهد. مالکيت از آن خداست و حرف اول را خدا مي زند. روح تسليم بايد در همه ي دعاها و نيايش هاي ما باشد. اگر درخواستي از بزرگ به کوچک باشد به آن امر مي گويند ولي اگر کوچکتر از بزرگتر درخواستي داشته باشد به آن دعا مي گويند. افرادي که جاهل هستند در دعايشان حاکميت و آمريت وجود دارد. اين افراد به خدا مي گويد که حتما بايد اين خواسته ي من را برآورده بکني. روح تسليم و رضا در عين دعا، بايد حاکم باشد. اصرار در مسائل معنوي و مادي خوب است ولي روح تسليم و رضا بايد بر ما حاکم باشد. اهم رضاي خداست. در شأن نزول سوره ي توبه (برائت )آيه 75 تا 78 گفته اند: يکي از اصحاب پيامبر، مرد فقيري بود و اصرار داشت که پولدار بشود. پيامبر فرمودند: کمي که شکرگزار باشي بهتر از زيادي است که تو را غافل کند. ظرفيت نداشته باشي. همه ي خواهند امسال به مکه بروند اين کار ظرفيت و امکان ندارد. پيامبر به او مي گفت که صلاح تو همين است ولي او قبول نمي کرد. در حديث قدسي داريم که بترس از فردي که بخاطر مال دنيا در خانه ي من را بزند و من به او بدهم تا برود و ديگر برنگردد. درمسائل معنوي اصرار اشکالي ندارد. اگر شما دعا کنيد که به مکه برويد حتما مي رويد يا اينکه خدا ثواب آنرا در اعمال ما مي نويسد. اصرار در نيازهاي مادي به اندازه هم اشکالي ندارد. پول کلان، رياستي که ما ظرفيت آنرا نداريم و مسائلي که بيش از ظرفيت ما است، ما نبايد روي اينها اصرار بکنيم مگر با روح تسليم در برابر خدا که در اين صورت، اين دعا براي ما مشکلي ايجاد نمي کند. پيامبر به اين فرد گفت که تو ظرفيتAA AA  پولدار شدن را نداري ولي او قبول نکرد. پيامبر براي او دعا کرد و او پولدار شد. ( او پسر عمويي داشت که مرد و ثروتش به او رسيد يا اينکه گوسفندي خريداري کرد و آنها زاد و ولد کردند و تعدادشان زياد شد) اين فرد هر روز به مسجد مي آمد و در تمام نمازها شرکت مي کرد. وقتي ثروت او زياد شد، او کم کم از مسجد دور شد و ديگر هفته به هفته هم به مسجد نمي آمد. افرادي که گرفتار دنيا مي شوند از خدا دور مي شوند. پيامبر به بعضي از افراد که از آنها ناراضي بود مي فرمود: خدا فرزند و مال تو را زياد کند. پيامبر افرادي را که دوست داشت مي فرمود: خدا رزق و فرزند شما را به اندازه ي کفاف قرار بدهد. اگر انسان گرفتار رياست يا ثروت بشود در واقع اين نفرين است. اين فرد شرط کرد که اگر پولدار بشوم به فقرا کمک مي کنم و زکات مي دهم. وقتي ماموران پيامبران مي خواستند از او زکات بگيرند، زکات را انکار کرد. يعني او کافر شد. فردي که ضرورت دين را انکار کند مرتد و کافر مي شود. مثلا فردي بگويد من نماز يا روزه را قبول ندارم. او منافق و مرتد شد. در قرآن حکم نفاق او آمد. توبه ي او پذيرفته نشد. در کتاب سفينةالنجاة داريم: حضرت داود به خدا گفت: همنشين من در بهشت کيست ؟ بنظر مي رسيد که همنشين او در بهشت يک پيامبر يا عابد يا زاهد باشد. به داود خطاب شد که همنشين تو در بهشت خانم خانه داري است. اين جاي تعجب بود که همنشين يک پيامبر يک خانم خانه دار بود. ما داشته ايم افرادي که عادي بوده اند ولي با پيامبران همنشين مي شدند. در نيشابور يک پيرزن هفتادساله اي بود که امام رضا (ع) بر او نماز خواند و کفن خودشان را براي اين پير زن فرستادند. اويس قرني يک چوپان بوده است و با پيامبر محشور مي شده است. بلال حبشي يک بَرده بوده و آزاد شده و همنشين پيامبر بوده است. او اذان گوي پيامبر بود. خدا آدرس اين خانم را به حضرت داود داد. ايشان اين خانم را پيدا کرد و داستان را به او گفت. پيامبر پرسيد شما چکار کرديد که همنشين من در بهشت خواهيد بود؟ آيا شما عبادت زياد مي کنيد؟ خانم گفت: خير. پيامبر پرسيد: پس شما چکار مي کنيد که همنشين من در بهشت خواهيد شد؟ او گفت: من در غنا و فقر تسليم خدا هستم و راضي هستم. من راضي به رضاي خدا هستم و هيچ وقت از خدا ناراضي نبودم. توفيق يعني توافق بنده با خداي متعال.

سوال – آيات پاياني سوره ي جمعه و آيات ابتدايي سوره ي منافقون را توضيح بفرماييد.

پاسخ – سلام دعاي منقطع است ولي صلوات دعاي دائم يعني خدايا دائما لطف و رحمت خودت را بر پيامبر و آل او نازل کن. صلوات يک دعاي مستجاب است. وقتي به پيامبر و آل او رحمت نازل بشود، به همه ي خلقت هم رحمت مي رسد. در روايت داريم: شخصي به پيامبر گفت که من حاجات خودم را در دعاي شما قرار داده ام يعني بر شما صلوات مي فرستم. پيامبر فرمود: خدا هم حاجات شما را برآورده مي کند.

شان نزول آيه آخر سوره ي جمعه بدين صورت است که پيامبر نماز جمعه مي خواندند (نماز در زمان معصوم واجب عيني است) مال التجاره اي وارد مدينه شد و طبل مي زدند و اعلام حراجي مي کردند. عده اي پيامبر را ترک کردند و بدنبال مال التجاره رفتند. خداوند در اين آيه از مردم شکايت مي کند. (روايت داريم که عده ي کمي ماندند که اگر آنها هم مي رفتند عذاب نازل مي شد) خدا مي فرمايد: عده اي که به طرف دنيا شتاب مي کنند و پيامبر را ترک مي کنند. اين بايد درس عبرتي براي ما باشد.

سوال – آيا مي توان در دعا کردن سريع تر جواب گرفت ؟

پاسخ- در آستانه ي ايام فاطميه هستيم. ما دو قول براي زمان شهادت حضرت فاطمه (س) داريم. يکي هفدهم فروردين است. در اين ايام بايد توجه بشود که مراسم عقد و عروسي گرفته نشود. بعدي ششم ارديبهشت است. خوب است که ما در اين ايام حرمت نگه داريم.

آيت الله بهاءالدين و آيت الله بهجت مي فرمودند: يکي از دعاهايي که براي برآوردن حاجت موثر است خواندن حديث کِساء است. در اين ايام فاطميه خواند حديث کساء خيلي خوب است. بزرگان توصيه ي به خواندن اين حديث مي کردند. در ايام جنگ در خدمت آيت الله بهاء الديني به شهر دُرود رفته بودم. به ايشان گفتند که اين شهر را بخاطر کارخانه ي سيماني که دارد بطور مداوم موشک باران مي کنند و مردم شهر مستاصل شده اند ايشان به امام جمعه فرمودند که در مراسم هايتان حديث کساء را بخوانيد. از آن موقع در اين شهر خواند اين حديث باب شد و از آن به بعد ديگر آن شهر بمباران يا موشک باران نشد. حتي اگر بمب هم مي انداختند عمل نمي کرد. ممکن است که کسي هم اين حديث را بخواند و به صلاحش نباشد و خدا دعايش را مستجاب نکند ولي به او بهتر از آن را مي دهد. آقاي شيخ عباس قمي در کتاب فوايدالرضويه ص 94 فرموده اند: صاحب ارشاد القلوب که از علماي شش قرن پيش است در کتاب جامع الدُرَر، سه بار اين حديث را نقل کرده است. الان در آخر کليات مفاتيح اين حديث وجود دارد. آيت الله بهجت فرموده اند که جملات اين حديث معجزه است. پيامبر دو بار قسم مي خورد که اگر اين حديث خوانده بشود رحمت مي آيد، ملائکه نازل مي شوند، غم از غمگين برداشته مي شود و جاجت حاجتمند روا مي شود. ما بايد خواندن اين حديث را رايج کنيم. البته دسته جمعي خواندن اين حديث بهتر است. بزرگان تجربيات زيادي در مورد اين حديث دارند که اگر حاجتي به صلاح ما باشد حتما برآورده مي شود. خواندن اين حديث موانع را برطرف مي کند. کلمات اين حديث از زبان حضرت فاطمه است که مي فرمايد خدا و ملائکه فرمود. چهارده هزار صلوات به نيت هديه به چهارده معصوم بسيار موثر است. مي توان اين صلوات ها را در جلسات متعدد گفت. در مجالس قم مرسوم است که هر کس صد صلوات بفرستد تا چهارده هزار صلوات ذکر شود. اين ذکر در مجالس زنان خيلي بهتر از گناه غيبت است. کساني که تمکن مالي دارند ريختن خون بسيار موثر است. اگر انسان بيمار يا گرفتاري دارد مي تواند قرباني بکند. بهتر است که قرباني گوسفند باشد. براي خريد خانه و آوردن عروس قرباني کردن خوب است. (اينکه در پاي جنازه گوسفند قرباني مي کنند اگر بعنوان صدقه بدهند خوب است ولي روايتي دراين زمينه نداريم) اگر گوسفند نشد قرباني کردن خروس هم خوب است زيرا خون آن بلا گردان مي شود. خدا قرباني کردن را دوست دارد. مثلا ما مي توانيم چند نفر در قرباني کردن يک گوسفند شريک بشويم و مقداري از آن را براي خودمان برداريم و مقداري از آن را صدقه بدهيم. در روايت داريم که ريختن خون بلا گردان مي شود. طعام دادن هم به همين صورت است. در قرباني کردن بايد مسائل بهداشتي را رعايت بکنند. بعضي ها گاو و شتر مي کشند و اين کار نبايد موجب آزار و زحمت ديگران بشود.

روايت داريم: اگر خدا توفيق دعا کردن را به کسي دارد، اين نشانه ي اجابت دعا است. هيچ کسي با دعا کردن هلاک نمي شوند. دعا مثل پس انداز است و ما بايد پس انداز خودمان را در نزد خدا زياد کنيم.

خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم مي دهيم که سال پربرکتي را براي همه عنايت بفرما، به کساني که فرزند ندارند فرزند عنايت بفرما، بيماران شفا عنايت بفرما و خدايا خير دنيا و آخرت را به همه ي آرزومندان عنايت بفرما.