اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-12-15-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد- اجابت دعا

-برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

- اجابت دعا

90-12-15

ما گدايان خيل سلطانيم شهروند هواي جانانيم، بنده را نام جان خويشتن نبود هرچه ما را لقب دهد آنيم، گر برانند و گر ببخشايند ره به جاي دگر نمي دانيم، چون دل آرام مي زند شمشير سرببازيم و رخ نگردانيم، دوستان در هواي صحبت يار زر فشانند و ما زرافشانيم، هر گلي نو که در جهان آيد ما به عشقش هزار دستانيم، تنگ چشمان نظر به ميوه کنند ما تماشاکنان بُستانيم، تو به سيماي شخص مي نگري ما در آثار صبح حيرانيم، هر چه گفتيم جز حکايت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم، سعديا بي وجود صحبت يار همه عالم به هيچ نستانيم.

سوال – شما شرايط مختلفي را براي استجابت دعا مي گوييد اما با رعايت همه ي شرايط دعاي ما استجابت نمي شود. احتمالا با همه پاکي ها باز هم درخواست هاي زيادي هستند که خدا آنها را اجابت نمي کند. من مطمئن هستم که حضرت رسول دعاي ماه رمضان را با خلوص نيت وعصمتي که داشته اند بارها خوانده اند که خدايا تمام بيمارها را شفا بدهد و تمام گرسنگان را سير کن اما من اطمنيان دارم که خدا حاجت پيامبر خودش را هم نداده است. با اين وجود من از دعا کردن نااميد مي شوم. چرا همه ي دعاي پيامبر به اجابت نرسيده است ؟

پاسخ – در اينجا دعا موضوعيت دارد وخدا يا رب گفتن را دوست دارد. در روايت داريم که هيچ وقت از دعا کردن خسته نشويد. خدا دوست ندارد که ما درِ خانه ي غير خدا را بزنيم ولي اگر ما در خانه ي خدا هرچه يا رب بگوييم، خدا اي نيايش را دوست دارد. پس خود کار دعا کرد موضوعيت دارد يعني ما وظيفه داريم که دعا بخوانيم و عبادات را انجام بدهيم. دعا عقوبت زيادي دارد. اگر انسان در خانه ي خدا نيايد و تکبر بورزد مذموم است. خدا فرموده است شما مرا بخوانيد، من شما را اجابت مي کنم. در اينجا خدا نفرموده است که من حاجت شما را برآورده مي کنم بلکه فرموده جواب شما را مي دهم. مثلا اگر بچه پدرش را صدا بزند پدر سريع مي گويد: بله. ولي اگر بچه هر خواسته اي داشت پدر آنرا اجابت نمي کند. خدا هم همين طور است و هر خواسته ي بشر را اجابت نمي کند. پس خدا پاسخ بنده هاي خودش را مي دهد ولي اينها متفاوت است. راننده آيت الله اميني آقا شيخ عباس بود. وقتي ايشان پير شده بودند با دوستان ما به مشهد مي رفتند و مي فرمودند: من هر بار که به مشهد مي روم از امام هشتم مي خواهم که بر علم و معرفت من بيفزايد. يک بار ايشان در حرم امام رضا (ع) تشنه مي شود و دوستان به ايشان مي گويند که براي آب خوردن بايد به صحن برود. ( البته خوب است که در حرم هم آب بگذارند مثل حرم پيامبر و مسجدالاحرام. اين کار خوبي است ) ايشان به صحن مي آيد و وقتي مي خواهد آب بخورد مي بيندکه شير الکترونيکي است و ايشان تابحال اين مدل شير آب را نديده بودند. اياشن دستش را زير آب مي گيرد و وقتي دستش را برمي دارد آب قطع مي شود. ايشان گريه مي کنند و مي فرمايند: امام هشتم در اين سفر معرفت جديدي به من ياد داد. امام به من يا داد که ما از ي شير آب کمتر نيستيم. شما که دست درخواست و دعا داريد، همواره از ما طلب کنيد زيرا رحمت خدا هميشگي است. ولي اگر شما دست خودت را نياوري رحمتي نصيب شما نمي شود. گر گدا کاهل بود تقصير صاحبخانه نيست. کساني که از دعا کردن خسته مي شوند و با خدا قهر مي کنند، کار اشتباهي انجام مي دهند. در دعا گاهي خواسته هاي ما برآورده مي شود و گاهي بالاتر از آن را به ما مرحمت مي کنند. گاهي ما چيزهاي کوچکي از خدا مي خواهيم ولي خدا چيزهاي بزرگتري را براي ما در نظر گرفته است. گاهي خدا دعاي بدترين خلق خودش را هم اجابت کرده است. در طواف مکه دعايي دارد: اي خدايي که حتي جواب شيطان را هم دادي. ( در قرآن داريم که وقتي شيطان سجده نکرد و رانده شد به خدا گفت: به من تا قيامت مهلت بده. خدا هم تا وقت معلوم به او مهلت داد. البته وجود شيطان حکمت دارد و مصلحتي در کار است که ما آنرا درک نمي کنيم. شيطان وسيله ي امتحان خلق است و باعث رشد انسان مي شود. در روايات وقت معلوم همان ظهور امام زمان (عج) است. امام زمان (عج) شيطان را از بين مي برد ولي نفس اماره انسان هنوز وجود دارد که انسان را دعوت به شر مي کند. ) پس اين باعث مي شود که انسان از خدا نااميد نشود. در کتاب علل الشريط شيخ صدوق داريم که فرعون ادعاي خدايي مي کرد. مدتي باران نيامده و آب رود نيل کم شده بود. مردم مصر پيش فرعون آمدند و گفتند: تو که خداي مصر هستي، کاري بکن که آب رود نيل زياد بشود. فرعون ديد که پادشاهي او در خطر است. بنابراين پيش خدا از شب تا صبح ناله و زاري کرد و خدا هم جوب او را داد البته اين نشان دهنده ي اين است که رحمت خدا زياد است نه اينکه فرعون خوب بوده است. او باطناً خدا را قبول داشت ولي از روي استکبار انکار مي کرد. حتي زماني که حضرت موسي عصا را به مار تبديل کرد فرعون مي خواست ايمان بياورد ولي رفيق او، هامان مانع اين کار شد. او آنقدر ناله زد تا آب رود نيل زياد شد. موسي به خدا گفت که اين چه کاري بود که کردي ؟ خدا فرمود: تو شب خوابيده بودي و او پيش ما ناله و زاري مي کرد. البته اين عظمت خداست که پاسخ ابليس و فرعون را مي دهد. پس خدا سوال ما را بي پاسخ نمي گذارد. اگر ما هفتاد سال يا الله بگوييم و خدا جواب ما را ندهد باز ما ثواب برده ايم زيرا اصل دعا کردن و ذکر ثواب دارد حتي اگر خدا حاجت ما را برآورده نکند زيرا شما با خدا انس گرفته ايد. بزرگي مي گفت همه مي گويند که ما گرفتار هستيم ولي بايد بگويند: ما گرفته ي يار هستيم. اين گرفتاريها باعث شده است که ما درخانه ي خدا را بزنيم. گاهي اگر خدا گرفتاري شما را رفع کند، شما ديگر پيش خدا نمي آييد. و اين باعث شده است که خدا گرفتاري شما را باز نکند تا باز شما با خدا صحبت بکني. کسي که زياد دعا مي کند در واقع خود خدا را مي بيند و نيازي به استجابت دعا ندارد. بزرگي مي فرمودند: خوب است که وقتي شما به زيارت امام هشتم مي رويزد با خود صاحبخانه آشنا بشويد و ايشان دستشان را به شما بدهند. بالاترين اجابت اين است که ما همنشين خدا بشويم. در دعاي جوشن کبير تمام اسم هاي خدا آمده است و ما در اين دعا مدح خدا را مي کنيم و از خدا مي خواهيم ما را از آتش جهنم نجات بدهد. در اين دعا ما بيشتر خدا را صدا مي زنيم. خدا مالک ما است و ما مملوک اوست، خدا رازق ما است و ما مرزوق او هستيم و. .. او همه چيز مي داند و ما هيچي نمي دانيم. بنابراين خدا از خودمان به خودمان مهربانتر است. اگر ما خودمان را دوست داريم مطمئن باشيم که خدا ما را بيشتر دوست دارد و قدر مخلوق را خالق مي داند. پس چيزي را که ما مي خواهيم بهتر است يا چيزي را که خدا مي خواهد ؟ چيزي که خدا مي خواهد خيلي بهتر است آن چيزي است که من مي خواهم. در توحيد شيخ صدوق داريم که اميرالمومنين مي فرمايد که خدا به داوُد گفت: اي داود، تو يک خواسته اي داري و من خواسته ي ديگري دارم، بدان آنچه که من بخواهم مي شود ولي آنچه تو بخواهي ممکن است که بشود يا نشود، اگر تو تسليم خواسته ي من بشوي من خواسته ي تو را اجابت مي کنم. ولي اگر تسليم نشدي، در خواسته ات تو را به تَعَب مي اندازم. (پس دراينجا خواسته هاي ما تضاد پيدا مي کنند. حاج آقا دولابي مي فرمودند: توفيق يعني توافق بنده با خدا. اگر شما با خدا توافق کردي مشکلات شما حل مي شود. فردي گفت که من مستجاب الدعوة هستم زيرا هر چه خدا بخواهد من هم آنرا مي خواهم. زيرا خواسته ي خدا بالاتر است. ) در مفاتيح دعايي بنام دعاي صبح و شب داريم: حمد مي کنم خدايي را که هرچه او مي خواهد انجام مي دهد و هر چه او نمي خواهد انجام نمي دهد. اگر خدا بخواهد تمام حرف خلق را اجابت کند نظام بهم مي خورد. همه مي خواهند ثروتمند يا دکتر يا مهندش بشوند ولي اين امکان ندارد. پس اگر خدا خواسته ي کسي را مستجاب نکند، به او ثواب و پاداش مي دهد. پس اگر انسان تسليم خواسته ي خدا بشود و بگويد: اگر تو نمي خواهي من بچه دار بشوم من هم بچه نمي خواهم، خدا هم خواسته ي او را اجابت مي کند. خدا در اينجا قول داده است که اگر کسي از خواسته ي خودش صرف نظر کرد و تسليم شد، خدا خواسته ي او را اجابت مي کند.

در کتاب سِر دلبران، آقا شيخ عبدالکريم حائري (موسس حوزه ي عليمه قم) در مورد حالات پدرشان نوشته اند: پدر من ملاجعفر و کشاورز بود. او فرزنددار نمي شد. بعد از مدتها به ايشان مي گويند که مشکل از همسر شماست. ايشان با خانم بيوه اي که دو تا بچه سيد داشت ازدواج موقت کرد تا بچه دار بشود و بعد از خانم جدا بشود. ايشان وقتي به خانه ي اين خانم مي رفتند اين دو تا بچه سيد بودند و آنها مجبور بودند که اين دو تا بچه را بيرون کنند و آنها اذيت مي شدند. ملاجعفر خيلي ناراحت شد که چرا بخاطر ميل نفساني خودش اين بچه سيدها را اذيت مي کند. او به خدا مي گويد که من بچه نمي خواهم و تسليم تو مي شوم. ايشان به اين خانم محبت مي کنند و بعد از ايشان جدا مي شوند. بعد از مدتي خانم اول ايشان باردار مي شوند و حاج عبدالکريم حائري متولد شد. ايشان بچه ي بسيار شيطان و شلوغ بودند. و گاهي همسر ملا جعفر به ملاجعفر مي گفته: بچه اي که به زور از خدا مي گيري بهتر از اين نمي شود. بعد ايشان تحت تکلف عمو و مادرشان به قم و نجف مي روند و آيت الله مي شوند. فرزندي که در تحت امر خدا بدنيا آمد موسس حوزه ي عليمه قم شد. پس يکي از راههاي اجابت دعا اين است که تسليم امر خدا بشويم. البته ما تلاش خودمان را مي کنيم ولي بايد بگوييم: خدايا من راضي به راضي تو هستم. جابر نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: من رياضت کشيده ام و برخلاف نفس خودم عمل مي کنم، من فقر را بيشتر از غنا مي خواهم و بيماري را بيشتر از سلامتي دوست دارم. امام فرمود: ما آنچه را که خدا مي خواهد بيشتر دوست داريم. پس بايد روح تسليم در همه ي دعاهاي ما باشد.

سوال – سوره ي نجم آيات 1 تا 16 را توضيح بفرماييد.

پاسخ – ما رواياتي داريم که هنگام شنيدن نام حضرت محمد بايد صلوات بفرستيم حتي اگر انسان در نماز باشد. کساني که نام حضرت محمد را مي شنوند و صلوات نمي فرستند مذمت شده اند. پيامبر فرمود: جفاکارترين مردم به من کساني هستند که نام من را بشنوند و بر من صلوات نفرستند.

شروع اين سوره مي فرمايد: قسم به ستاره هرگاه فرود مي کند يا افول مي کند. ( خدا به ستاره قسم مي خورد و وقتي افول مي کند که خورشيد مي خواهد در بيايد و اين آيه براي کساني بود که ستاره پرست بودند و خدا مي خواهد به آنها بفهماند که ستاره ماندني نيست و افول مي کند) صاحب شما يعني پيامبر نه گمراه شده نه منحرف شده است. وقتي پيامبر درهاي مسجد را به سوي خانه هاي مردم بستند و فقط در مسجد را به سوي خانه ي علي باز گذاشتند، عده اي اعتراض کردند و به پيامبر گفتند که تو شيفته ي داماد خودت شده اي. در اين آيه خدا از پيامبر دفاع کرده است.پيامبر به امر خدا به کسي عزت مي دهد.

سوال – آيا دعا کردن و راز و نياز براي ما اولويتي مي آورد ؟

پاسخ – دعا امر خداست. در حديث قدسي داريم: مرا بخوان و بدان چيزي که مي گويم عمل بکن و به من چيزي ياد نده. اين طور نيست که همه ي دعاهاي پيامبر اجابت بشود. مثلا پيامبر از خدا خواستند که ابوجهل هدايت بشود ولي اين طور نشد يا حضرت موسي از خدا خواست فرعون هلاک بشود ولي دعاي او چهل سال بعد اجابت شد. امام سجاد (ع) دعا مي کردند که خدا بلاها را از آنها دور کند ولي پر ابتلاترين افراد حضرت محمد (ص) و ائمه او بدند. پس اين طور نيست که همه ي حاجت هاي انبياء و ما برآورده بشود. خدا در دعا به ما امر کرده است که راحتي و خوشي از ما بخواه و ما هم اين کار را مي کنيم. دعاهاي ما بي پاسخ نمي ماند. يعني نامه ي ما به دست خدا مي رسد و خدا آنرا مي خواند. پس کساني که دعا نمي کنند هم پيش خدا پس انداز ندارند و هم مورد غضب خدا قرار مي گيرند. در سوره فرقان آيه آخر مي فرمايد: اگر دعاي شما نباشد خدا به شما اعتنا نمي کند. اين دعاها ذخيره مي شود.

سوال – گاهي ما از خدا مي خواهيم که در ترک گناهي به ما کمک کند و مي دانيم که اين به نفع ماست ولي چرا اين اتفاق نمي افتد ؟

پاسخ – در مسائل مادي پافشاري خوب نيست ولي در مسائل معنوي هرچه اصرار بکنيم خوب است. در مسائل معنوي هم بايد کار به صلاح ما باشد. در ماه رمضان همه دعا مي کنند که سفر خانه ي حج را نصيب ما بکن ولي اين دعا امکان ندارد. اگر ما اصرار در مسائل معنوي مي کنيم بايد موانع آنرا برطرف بکنيم. مثلا ما بايد لقمه ي حرام را از زندگي مان برداريم يا اگر دعا مي کنيم که در نماز حضور قلب داشته باشيم خودمان بايد در اين کار سعي و تلاش بکنيم. پس حق الناس و تلاش نکردن يکي از عواملي است که باعث مي شود دعاهاي ما مستجاب نشود. اگر کسي دعاي معنوي بکند مثلا زيارت کربلا يا خانه خدا را بخواهد، قطعا بداند که اگر دعايش مستجاب نشد، ثوابش براي او نوشته مي شود.