اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-10-05-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-رحمت الهي در ادعيه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-رحمت الهي در ادعيه

90-10-05
سوال – در مورد رحمت الهي در ادعيه اهل بيت توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – السلام عليک با اباعبدالله، السلام عليک و رحمة الله و برکاته. هر کس اين سلام را بدهد در نامه ي اعمالش ثواب يک حج ثبت مي شود. دعا راه ما بسوي خداست. در دعاها درس بندگي، زندگي، اخلاق و تربيت زياد است. خدا مي فرمايد: من همنشين کسي هستم که من را ياد بکند. خدا فرموده: من را ياد بکنيد تا شما را ياد کنم. در دعا اميد و رجاء بسيارگسترده است. افرادي که اميد و رجاء دارند، نشاط دارند و ميتوانند به مقصد برسند ولي با ياس و نااميديA  از انسان کاري سر نمي زند. امام سجاد (ع) مي فرمايد: اگر من را به جهنم هم ببري اميدم از تو قطع نمي شود و تو را دوست دارم. يکي از بزرگان مي فرمودند که به مکه مشرف شده بودم و هرکاري مي کردم در غصه و ناراحتي بودم. پرده ي کعبه را گرفتم و گفتم: خدايا به خودت قسم که تو را دوست دارم. اين کلام چنان در قلب و روح من اثر کرد تمام دردها و آلام من از بين رفت. ما روايت داريم که اگر کسي را دوست داريد به او اعلام بکنيد. اگر کسي به همسرش بگويد که من تو را دوست دارم هرگز اين از قلب او بيرون نمي رود.
سوال – از کجا بفهميم که رحمت خدا شامل حال ما هم خواهد شد ؟
پاسخ – اگر ما اميد و رجاء در قلب مان داريم بدانيم که خدا رحمتش را شامل ما کرده است. در حالي که ما به گناهان خودمان نگاه مي کنيم به لطف و عنايات خدا هم نگاه بکنيم. طاوس بال و پر زيبايي دارد و وقتي چرخ مي زند به خودش مغرور مي شود ولي وقتي به پاهايش نگاه مي کند شرمنده مي شود و سرش پايين مي آيد. پس ما هم بايد گاهي به خودمان نگاه بکنيم که غرور ما را نگيرد. داريم که من هر وقت به گناهان خودم نگاه مي کنم به فزع و جزع مي آيم ولي وقتي به رحمت خدا نگاه مي کنم اميدوار مي شوم.
انسان مايوس حالت بسته اي پيدا مي کند که نه حال عبادت، نه حال توبه، نه حال دنيا و نه حال آخرت دارد. خيلي از افراد در حال ياس به خودکشي دست مي زنند. در مکتب ما گفته شده که هيچ وقت از رحمت خدا نااميد نباشيد. رحمت خدا خيلي گسترده است. امام علي (ع) به فرزندش امام حسين (ع) مي فرمايد: فرزندم، هيچ وقت گناهکار را از رحمت خدا نااميد نکن، چه بسا کسي که اعتکاف ( ثابت ماندن در کاري )به گناه کرده اند ولي عاقبت آنها به خير مي شود. فردي به ديدن يکي از کارگزاران مامون رفت. ديد که او روزه خواري مي کند. پرسيد که چرا روزه مي خوري ؟ او گفت: من از آمرزش الهي مايوس هستم زيرا مي دانم خدا من را نمي بخشد. من چندين سادات را به دستور مامون اعدام کرده ام. اين جرم بزرگي است.پس من براي چه روزه بگيرم و نماز بخوانم زيرا ديگر خدا من را نمي آمرزد. آن فرد پيش امام رضا (ع) رفت و حرف کارگزار مامون را گفت. امام فرمود: گناه اين حرف از گناه کشتن سادات بالاتر است. پس شما نبايد نااميد باشيد حتي اگر گناه بزرگي انجام داده باشيد. يکي از بزرگان فرمودند: شيطان هم در طاعات و هم در گناهان ما طمع دارد. شيطان بعد از اينکه ما را به گناه وادار کرد، مي گويد که آب از سر تو گذشته است. اگر شيطان انسان را مايوس کرد کاملا بر او مسلط مي شود. شيطان در عبادات ما را به غرور وا مي دارد. در سوره ي يوسف، حضرت يعقوب ياس از رحمت خدا را در حد کفر مي داند. وقتي پسران يعقوب اصرار کردند که يوسف را با خودشان ببرند، يعقوب گفت که من يوسف را به شما سپردم. حضرت يعقوب بجاي اينکه يوسف را به برادرانش بسپارد بايد او را به خدا مي سپرد. وقتي پسران يعقوب مي خواستند بنيامين را پيش يوسف ببرند، يعقوب گفت که او را به خدا مي سپارم که هم خودش و هم يوسف برگردد. خدايوسف را به پسرانش سپرد و چهل سال در فراق او بود ولي بنيامين را به خدا سپرد، هم او برگشت و هم برادارانش را برگرداند. يعقوب در عين ناراحتي نااميد نبود. فرمود: برويد از يوسف تحسُس بکنيد، ( تجسس در امور بد است مثل تجسس به عيوب ديگران. که در قرآن از آن نهي شده است، تحسس يعني دنبال چيزهاي خوب گشتن مثل دوست خوب، ولي خدا ) از رحمت خدا نااميد نباشيد کسي که از رحمت خدا نااميد باشد کافر است. نااميدي از کشتن انسان بالاتر است زيرا شما مي گوييد که خدا ديگر قدرت ندارد. يعقوب چهل سال در فراق يوسف که نور نبوت در او بوده است گريه کرد ولي نااميد نشد. فرمود: خدايا من حزن و اندوه خودم را به تو شکايت مي کنيم. ما دو نوع شکايت داريم يکي شکايت از خدا. يکي از اسماء الله، اسم محمود است. ما هيچ وقت نبايد از خدا شاکي بشويم. بعضي ها فوري مايوس مي شوند و با خدا قهر مي کنند. گاهي ما به چيزي دل بسته ايم و خدا مي خواهد اميد ما را قطع بکند و از راه ديگر مددي به ما برساند. پس شکايت از خدا چيز پسنديده اي نيست. ما بايد معرفت و درک پيدا بکنيم که خدا هم خودش زيباست و هم کارهايش زيباست. داريم: اي خدا تو ستايش شده هستي در همه کارها، همه ي کارهاي تو زيباست. امام سجاد (ع) وقتي به مدينه رسيدند فرمودند: اگر جدم پيامبر سفارش مي کردند که ما را اذيت کنند بيشتر از اين اذيت نمي کردند. آنها از مردم شکايت مي کردند ولي از خدا جز زيبايي چيزي نمي ديدند. امام سجاد (ع) وقتي مي خواستند مصيبت هايي که به آنها رسيده است را بگويند، اول حمد خدا را مي کردند. و مي گفتند که خدا ما را امتحان کرده است و در مقام خبر بر مي آمدند. شکايت ديگر، شکايت ديگران از خدا است. ما از ظالم يا نفس اماره خودمان به خدا شکايت مي کنيم. يکي از مناجات هاي امام سجاد (ع) مناجات شاکين است. يعني خدايا من به تو شکايت مي کنم که من را از دست نفس نجات بدهي. خدايا من به توشکايت مي کنم که من را از رفيق ناباب نجاتم بدهي. بچه اي خيلي زيبا بود و فرد بد هيبتي او را بغل کرد و او گريه مي کرد. به او گفتند که او را پايين بياور او ساکت مي شود، مشکل خود تو هستي. اين مثل روح ما است که لطيف است و در چنگ نفس اسير است، اين شکايت اشکالي ندارد.ما از دست نفس بايد به خدا پناه ببريم. يعقوب به خدا گفت که من از حزن خودم به تو شکايت مي کنم، تو گره من را باز کن. روايت داريم که خدا گفت که اگر حضرت يوسف مرده هم باشد، او را زنده مي کنم. بعد از چهل سال دوري به يوسف امر شد که لباس خودت را براي يعقوب بفرست. در قرآن داريم: وقتي که يوسف لباسش را آماده کرد که بفرستد يعقوب بوي پيراهن او را استشمام کرد و گفت که يوسف من پيدا شده است. اينها همه بخاطر ثمره ي اميد است. حتي يعقوب از عزرائيل پرسيد که تو او را قبض روح کردي ؟ عزرائيل گفت: خير ولي جاي او نامعلوم است. داريم که خدا فرمان داد که يعقوب پيراهن يوسف را به چشمش بمالد و او بينايي خودش را بدست آورد. قطعا پارچه و پيراهن شفا نمي دهد بلکه خدا شفا مي دهد. ما هم معتقد هستيم که خاک به اذن خدا شفا دهنده است. ائمه هم واسطه هستند. وهابيان به ما مي گويند که شما مشرک هستيد. اولياء خدا هم وسيله هستند. يوسف با اينکه در قعر چاه قرار گرفت باز نااميد نشد و گفت: خدايا به حق پدرانم من را از اين چاه نجات بده. پدر او يعقوب و يعقوب فرزند اسحاق و اسحاق فرزند ابراهيم بود. خدا فرمود: تو بايد رمز اصلي را بگويي. خدا فرمود که اگر مي خواهي من تو را نجات بدهم به حق محمد و آل محمد قسم بده. يوسف خدا را به رموز اصل که چهارده معصوم بودند قسم داد. و بعد از چاه نجات پيدا کرد.
داستان زليخا اميدبخش است. زليخا با حضرت يوسف سنخيتي نداشت. او زن شوهر داري بود که خاطر خواه يوسف شده بود ولي يوسف پيامبر خدا بود. زليخا بعد از ماجراي يوسف همه چيز خودش را از دست داد. و به پير زن نابينايي تبديل شد. يوسف او را شناخت و چون حقي بر گردن او داشت، از او پرسيد حالت چطور است. زليخا گفت: تشکر مي کنم خدايي که برده ها را به عزت رساند بخاطر طاعت، بندگي، عفت، پاکي و شکر مي کنم که خدا من را با معصيت خوار کرد. يوسف از او دستگيري کرد و پرسيد که تو هنوز به من علاقه داري؟ زليخا گفت: به جدت قسم حاضرم تمام زندگي ام را بدهم و يک بار ديگر بينا بشوم و تو را ببينم. خدا به يوسف الهام کرد که از وصف پيامبر آخرالزمان بگو. يوسف گفت که در آخر الزمان پيامبري مي آيد که از من زيباتر است، اگر تو او را ببيني چه خواهي کرد ؟ زليخا گفت: خاطر خواه او هم مي شدم. هر کس پيامبر خدا را دوست داشته باشد محبوب خدا مي شود. چون محبت پيامبر در دل زليخا آمد خدا فرمود که بايد او را نجات بدهيم. خدا خطاب کرد که او را به ازدواج خودت در بياور. با دعاي يوسف زليخا بينا و جوان شد. حديث داريم که پيرمردها و پير زن ها در بهشت مثل يوسف در چشمه اي زيبا مي شوند. زليخا هم به برکت پيامبر ما نجات پيدا کرد. زيرا او ياس و نااميدي را در خودش راه نداد. و همسر يوسف شد با اينکه با او سنخيتي نداشت.
سوال – سوره ي ص آيات 43 تا 61 را توضيح بفرماييد.A 
پاسخ – روايت داريم که دعاها بالا نمي رود مگر اينکه در آن صلوات برده شده باشد. در روايات داريم که در اول و آخر دعا صلوات بفرستيد زيرا صلوات دعاي مستجاب شده است. پس خدا وسط دعا را هم استجابت مي کند.
ما دو خلقت داريم يکي خلقت دنيايي و ظاهري و يکي خلقت روحي و نوراني. روح ما چند هزار سال زودتر ازبدن ما خلقت شده است. علامه مجلسي مي فرمايد: اولين چيزي که خدا خلق کرده است نور محمد، فاطمه و ائمه بوده است. اين نور بر همه انبياء و فرشته ها و همه ي مخلوقات عالم سبقت دارد. تمام انوار عالم به برکت اين چهارده نور است. در زيارت حضرت زهرا مي خوانيم: اي خانمي که قبل از خلقت امتحان شده اي. مرحوم مجلسي مي فرمايد: تمام فيوضاتي که به موجودات مي رسد به برکت اين انوار است. حضرت آدم چندين سال گريه مي کرد ولي خدا توبه ي او را قبول نکرد. داريم: ما کلماتي را به آدم تلقي کرديم که اسم پنج تن بود و توبه ي او پذيرفته شد. گره ي هيچ انبيائي بدون نام آنها حل نمي شود. خدا به آدم انواري را در عرش نشان داد و پيامبر و امامان را معرفي کرد. پس انبياء هم صلوات داشتند و به امت خودشان مي گفتند که صلوات بفرستيد. نور چهارده معصوم بر همه پيشي داشته است.
آيه 45 مي فرمايد: ياد بياور بندگان ما را ابراهيم، اسحاق و يعقوب را، اينها صاحب قدرت (دست) و بصيرت (چشم ) بودند. يعني هم صاحب قدرت و هم صاحب بينايي بوده اند. ما يک خلوص ويژه اي به آنها داديم، آنها به فکر آخرت بوده اند. امام حسين (ع) به محمدبن حنفيه نامه نوشتند: فرض کن که دنيا نيست و آخرت هميشه خواهد بود. کسي قدرت و بينايي دارد که همه چيزش براي آخرت باشد. افرادي که همه ي هم و غم خودشان را براي آخرت بگذارند، اينها صاحبان بصيرت هستند.
سوال – جمع بندي در مورد بحث توسل به ائمه بفرماييد.A 
پاسخ – اميرالمومنين به کميل مي گويد: غذاهاي روحي خودت را از ما بگير تا جزو ما بشويي. امام باقر (ع) فرمودند: انسان بايد به غذايش بنگرد که پاک باشد ( اي معناي ظاهري است ولي معناي باطني آن يعني غذاي روحي خودت را از کجا مي گيري ). فرمود: اي کميل زمين از دام شياطين پر است، کسي از دام شيطان نجات پيدا نمي کند مگر اينکه به ما اهل بيت چنگ بزند.A 
ما روايت داريم که پيامبر به حضرت زهرا (س) فرمودند که در هنگام خواب قرآن را ختم کن با خواندن سه بار سوره ي توحيد (قل هو الله). پس کسي که با اعتقاد سه بار سوره ي توحيد را بخواند پاداش ختم يک قرآن را به او مي دهند.
اميرالمومنين ديدند که کسي دعاي طولاني را مي خواند. حضرت به او فرمود: خدايي که دعاي طولاني را مي شنود، دعاي کم را هم مي شنود و اجابت مي کند. يعني خودت را خسته نکن. حضرت فرمودند که من تمام دعاها را در چهار کلمه براي شما بيانA A A  مي کنم: الحمدلله علي کل نعمه، اسئله الله من کل خير، اعوذ بالله من کل شر، استغفر الله من کل ذنب. دعاي کوتاه جامعهA  کبيره هم دعاي جامعه صغيره است.