صفحه 501 - سوره جاثیه آیات 23 تا 32 أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿٢٣﴾ وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ۚ وَمَا لَهُمْ بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿٢٤﴾ وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿٢٥﴾ قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ ﴿٢٧﴾ وَتَرَىٰ كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً ۚ كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَىٰ إِلَىٰ كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٢٨﴾ هَٰذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ ۚ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٢٩﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ﴿٣٠﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿٣١﴾ وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ ﴿٣٢﴾ به من خبر ده، آیا کسی که [در عین آگاهی به اینکه معبود حق خداوند است] خواستههای [نامشروع] خود را معبود خویش قرار داده، و خداوند [به کیفر این کار ظالمانه] او را از روی علم و آگاهی [خود که میداند هدایت نمیشود] در گمراهی واگذاشته، و بر گوش و دلش مُهر [عدم درک حقایق] نهاده، و بر چشم [بصیرت] او پردهای قرار داده است، بعد از خدا چه کسی او را هدایت میکند؟ آیا هشیار و متذکر نمیشوید؟! (٢٣) [گمراهان] گفتند: زندگی جز همین زندگی دنیای ما نیست، [گروهی] میمیریم و [گروهی] زندگی مییابیم، سبب هلاکت ما فقط [همین طبیعت و] روزگار است. آنان را در مورد این [گفتارشان] هیچ دانش [و دلیلی] نیست، اینان جز خیالپردازانی [سبکسر] نیستند (٢٤) چون آیات روشن ما را [دربارۀ معاد و زندهشدنِ مردگان] بر آنان میخوانند دلیلی جز این ندارند که میگویند: اگر [در زمینۀ زندهشدنِ مردگان] راستگو هستید پدران ما را [که مردهاند زنده نزد ما] حاضر کنید! (٢٥) بگو: خداوند شما را [از لابهلای عناصر مرده، برای زندگی در دنیا] حیات میدهد، سپس میمیراند، آنگاه همۀ شما را در روز قیامت که هیچ تردیدی در آن نیست جمع میکند، ولی بیشتر مردم [به این حقایق] نادانند (٢٦) مالکیت و فرمانروایی آسمانها و زمین فقط در سیطرۀ خداوند است، و روزی که قیامت برپا شود آن روز باطلگرایان زیان خواهند دید (٢٧) [در آن روز] هر امتی را به زانو درافتاده میبینی، [و در آن عرصۀ عظیم] هر امتی را بهسوی نامۀ اعمالشان میخوانند [و به آنان میگویند:] امروز [همۀ] آنچه را که همواره انجام میدادید به شما پاداش میدهند (٢٨) این نوشتۀ [منظم و دقیق] ماست که براساس حق و درستی بر ضد شما سخن میگوید، ما آنچه را شما همواره [در دنیا] انجام میدادید مینوشتیم (٢٩) پس کسانی که مؤمن بودند و کارهای شایسته انجام دادند پروردگارشان آنان را در رحمت خود درآورَد، این همان کامیابی آشکار است! (٣٠) اما [خداوند به] کافران [میگوید:] مگر آیاتم را همواره بر شما نمیخواندند؟ ولی شما [از پذیرش آن] تکبّر میکردید، و مردمی گناهپیشه بودید (٣١) چون [به شما] میگفتند: بهیقین وعدۀ خداوند حق است، و در [وقوع] قیامت هیچ تردیدی نیست، میگفتید: ما نمیفهمیم قیامت چیست، و [وقوعش را] گمان نمیبریم جز گمانی [ضعیف و غیرقابل اعتماد]، و [به آن] یقین نداریم (٣٢)