برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اهداف سفر از دیدگاه تعالیم دین مبین اسلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتی
تاريخ پخش: 31- 04-97
بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: سلام علیکم و رحمة الله. سلام میکنم به همهی بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. ایام نورانی دهه کرامت را به همه شما تبریک میگویم. پیشاپیش فرا رسیدن میلاد با سعادت مولایمان امام رضا(ع) به همه شما تبریک میگویم. انشاءالله بهترینها در این روزها برای همه شما رقم بخورد و انشاءالله زیارت مشهد الرضا نصیب همه شما شود. در محضر حاج آقای بهشتی نازنین هستیم، سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمة الله. من هم خدمت حضرتعالی و همه بینندگان خوب برنامه سمت خدا و شنوندگان رادیو قرآن و کسانی که در آینده این برنامه را میبینند و میخوانند، سلام میکنم و برای همه آرزوی صحت و سلامت و خوشبختی دارم. مخصوصاً برای جوانهایی که در این روزها ازدواج میکنند و برای بیماران طلب شفاء میکنیم و از خدا میخواهم این گفتگوها را همراه با نور و خیر و رشد قرار بدهد.
شریعتی: امروز حاج آقای بهشتی قرار هست از سفر و مسافرت برای ما بگویند. مشتاق هستیم بحث امروز شما را بشنویم.
حاج آقای بهشتی: سعی میکنم در برنامهها در حد توانم ابتدا سراغ قرآن بروم. این چیزی است که استاد عزیزم حاج آقای قرائتی به من آموخته که تبلیغ قرآن محور را پیگیری کن. در قرآن تقریباً سی و چند نوع سفر گزارشاش آمده است. سفر خوشایند انسانهاست. از کتابهایی که معمولاً تا قرنها میماند یکی سفرنامههاست. چون در آن تنوع و تازگی است. همه دوست دارند چه آنهایی که سفر میروند و چه آنهایی که نمیروند. امروز میخواهیم به اهاف سفر بپردازیم. خداوند حکیم است یعنی این جهان را براساس حکمت و انسان را براساس حکمتی آفریده است. برنامههایی که در کتابهای آسمانی آورده است براساس حکمت قوانین را آورده است. به ما فرموده: کارهای شما حکیمانه باشد. غذا میخورید، ورزش میکنید، سفر میروید، هدف شما چیست؟ در قرآن سی و چند نوع هدف آمده که من پنج نوع هدف را انتخاب کردم.
مهمترین آن سفر برای عبادت است که در فصل حج، در برنامه مستقل خواهم گفت. زیارت، عبادت را جدا خواهم گفت. امروز پنج هدف دیگر را که در دین و آیات قرآن و در سیره پیامبر و ائمه وجود دارد. اولین هدف تفریح است. سفر به قصد تفریح، ما انسانها آمیزهای از جسم و روح هستیم. جسم ما نیازمند تفریح و نشاط هست. ممکن است کسانی باشند که امکان سفر رفتن نداشته باشند ولی نهادهایی که با سفر مرتبط هستند میگویند: در فصل تابستان چند ده میلیون سفر صورت میگیرد. قرآن کریم میفرماید: «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» (قصص/77) دنبال آخرت برو، در بسترهایی که خدا به تو امکاناتی داده است. «وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» درست است گفتیم آخرت اما نصیبت را از دنیا فراموش نکن. امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر این آیه اینطور توضیح دادند که نصیبت را فراموش نکن یعنی از سلامتی، از فراغت، از قوت، از جوانی و شادابیات استفاده کن در مسیر آخرت. با گناه آلوده نباشد، در مسیر کمال انسان باشد. امامان ما گاهی تفریح میرفتند، «نُزهَه» یعنی رفتن به جاهای سر سبز و خرم. ائمه ما گاهی به باغ میرفتند. بیرون از شهر میرفتند. به دوستانشان توصیه میکردند.
از امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر(ع) حدیثی است که فرمودند: تلاش کنید و وقت خودتان را به چهار قسمت تقسیم کنید. «اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ» برنامهریزی داشته باشید و وقت خود را به چهار قسمت تقسیم کنید. «سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ» یکی برای خدا، نماز و دعا و قرآن، «وَ سَاعَةً لامْرِ الْمَعَاشِ» قسمتیبرای تأمین زندگی و کسب و کار، «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الاخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ» بخشی برای ارتباطات، تا ما کامل باشیم و دیگران عیوب ما را بگویند و ما آن را رفع کنیم. اسلام روی صله رحم خیلی اصرار دارد. «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ» (تحف العقول، ص 409) یک قسمت را ما تفریحات سالم نام نهادیم. یا برندی در دنیا به نام «حلال» رسم شده است. مسیحی و یهودی الآن حلال را میفهمند و میدانند مربوط به مسلمانهاست. اول در مورد خوردنیها بوده و الآن توصیه پیدا کرده، تا در رسانه مطرح میشود همه میدانند در مورد مسلمانهاست. لذت باشد و حرام نباشد. حرام نباشد یعنی اختلاط دختر و پسر و زن و مرد نباشد. در چهارچوبی باشد که خدا برای ما تعیین کرده و گناه و غیبت در آن نباشد.
در خاطرات حضرت امام خمینی هست که فرمود: ایشان جمعهها را در ایام طلبگی برای تفریح میگذاشت. این بسیار طلبه درسخوانی بود اما جمعهها، دوستان هم خیلی خوششان میآمد با ایشان باشند. ایشان میفرمود: هرکس میخواهد در این گروه بیاید چند شرط دارد، یکی نمازمان را اول وقت بخوانیم، یکی غیبت نکنیم. چهارچوب را رعایت کنیم، تفریح و لذت باشد ولی گناه نباشد. تفریحات دیگر، در حدیثی امام صادق(ع) فرمود: تفریح میتواند یکی از این چیزها باشد که خود اینها هم جای گفتگو دارد و یکی سفر است. فرمود: تفریح یکی از این چیزهاست. یکی «المشی» یعنی پیاده روی، بیشترین ورزش پیامبر پیاده روی بود. انسان نشاط پیدا میکند. 2- سوارکاری، سوارکاری در قدیم با اسب و شتر بوده است. الآن دیگر موتورسواری و کشتی سواری و هواپیما سواری است. 3- شنا کردن، 4- نگاه به سبزی؛ از جادههایی که خیلی شلوغ است جادههایی است که سر سبز است. استان گلستان، مازندران، مسیرهایی که بین شهرکرد و خوزستان هست. سلسله کوههای زاگرس که جنگلهای بسیار زیبایی دارد. چشم ما قوتش در سایه دیدن است. دیدن دریا توصیه شده، دیدن آسمان توصیه شده است. دیدن درختان و سبزهها توصیه شده است. گاهی شب در جاده هستیم ولی چیزی را نمیبینیم. اینها را باید در برنامهریزی سفر رعایت کنیم. فصلی را برای دیدن جنگل بگذاریم. خوردن و آشامیدن هم دو تا از تفریحات است، حتی سفر نیم روزه، هرکسی هر غذایی به وسع خودش بردارد و خوش بگذراند. استحمام را فرمودند که تفریح خوبی است. معاشرت با خانواده، زن و شوهر وقتی را با هم باشند. اینها از تفریحاتی است که امام صادق(ع) فرموده است. بعضی از کشورهای اروپایی کارکنان دولت را الزام میکنند که سالی چند روز برای تفریح به سفر بروند تا انرژی و نشاط بگیرند و کار بهتری را عرضه کنند. این هدف اول که تفریح بود.
هدف دوم که هدف مهمی است طبیعتگردی است. سوره عنکبوت آیه 20 میفرماید: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ» سفر کنید ببینید آفرینش از کجا آغاز شد. همین جنگلها، این درختان را چه کسی کاشته است؟ از چه زمانی و طراح چه کسی بوده است؟ معمار کیست؟ ناظر کیست؟ درختان متفاوت از کجا پیدا شده است؟ چند هزار پرنده متفاوت در آسمان است، رهبری اینها با چه کسی است؟ این چند هزار پرنده با فرم خاصی پرواز میکنند. این خلقت از کجا آغاز شده است؟ ما الآن در کشورمان طبیعت گردی داریم، اما طبیعت گردی قرآنی با طبیعتگردی مرسوم جهان متفاوت است. اینها را فلشهایی ببینی به سمت خدا، به گنجشک نگاه میکنی خدا را ببینی.
شریعتی: به قول سلمان هراتی جهان قرآن مصور است که آیههایش به جای اینکه نشسته باشند، ایستادهاند.
حاج آقای بهشتی: این نگاه توحیدی است. در کشور ما زیباییهای طبیعت زیاد داریم. اما طوری تربیت نشدیم که این طبیعت را نگاه میکنیم، وقتی برگشتیم انس ما با خدا، رابطه ما با خدا گرمتر شده باشد. ما در این زمینه فقر داریم. ما موزههای حیات وحش داریم. در استانهای مختلف مثل اصفهان پاغ پرندگان هست، در تهران باغ پرندگان هست، در همدان موزه حیات وحش هست. مربیانی باید باشند که بیایند توضیح بدهند. چند گونه حیوان دارد، زاد و ولدشان چگونه است؟ در کجا زیست میکند؟ خلقت او چه شگفتیهایی دارد؟ قرآن میفرماید: به شتر نگاه کنید، «كَيْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه/17) چگونه خلق شده است؟ این را باید یک استاد محیط زیست بیاید توضیح بدهید. مراکزی داریم که برای نجوم است. اساتیدی باشند این بعد قصه را توضیح بدهند. وقتی به نشانهها مینگریم صاحب نشان را هم ببینیم. یکوقتی در تهران یک گروهی بودند سفرهای شبانه را طراحی کرده بودند. جمعی را به اندازه یک اتوبوس ثبت نام میکردند و نزدیک تهران میرفتند، مثل ورامین و پاکدشت، تلسکوپ هم میبردند، اول اینها را با دنیای ستارهها آشنا میکردند. بعد هم با سلیقه چند موضوع دینی مثل پیدا کردن قبله از راه ستاره، یا وقت نماز را بیان میکردند. سیصد هزار منظومه فقط در کهکشان راه شیری هست. قرآن میفرماید: همه را برای تو درست کردم. معلوم میشود من خیلی مهم هستم ولی غافل هستم و از جهان بالا خبر نداشتم. آنوقت خدا آنها را برای من درست کرده چه فایدهای برای من دارد؟ من چه نقشی را باید ایفا کنم؟ در طبیعت گردی حشره شناسی هست، گیاه شناسی هست، خاک شناسی هست، آب شناسی هست. چند سال است در کشور ما در خلیج فارس کشتیهایی راه اندازی شده و سفرهای دریایی هست که اینها باید خیلی زیاد شود.
در قم طلبه بودیم، یکی از دانشگاهیها آمد و ما گفتیم: رشته شما چیست؟ گفت: بیابان شناسی، گفتیم: بیابان چیزی ندارد. گفت: من حاضر هستم شما را 24 ساعت به بیابانهای قم ببرم، شگفتیهای این بیابانها را به شما نشان بدهم. فکر نمیکردیم بیابان اینقدر دیدنی باشد. ما رفتیم و مشغول توضیح دادن در مورد مارها بود، یکباره من لای بوتهای ماری دیدم. اول فکر کردم مار است بعد دیدیم ماری پوست انداخته و این پوست مار است. یکی از اهداف سفر همین طبیعتگردی است. ما به اتفاق خانواده به مشهد میرفتیم به جنگل گلستان رسیدیم. دیدیم گروهی از دانش آموزان یک فعالیتی را انجام میدهند. من دیدم مربی به آنها گفته با برگ درختان کلکسیونی از برگ درست کنید. اینها هم نبال برگهای متنوع بودند، چقدر تنوع برگ داریم. در کنار دریای مازندران گروهی از دانش آموزان را دیدیم که مطلب مینوشتند. مربی گفته بود غروب خورشید را توصیف کنید. ما برای دانشآموزان، دانشجویان و عموم مردم نیازمند این هستیم. چه نهادی متکفل این کار است؟ سازمان محیط زیست یا میراث فرهنگی؟ اینها با بروشور، کلیپ، باید ذهنهای بندههای خدا را عمق ببخشند. البته قیمت سفر هم مؤثر است. اگر قیمت سفر کم شود مریضی و افسردگی هم کم خواهد شد. نشاط زیاد میشود. نشاط زیاد شود خوب درس میخواند و کار میکند. طبیعتگردی یکی از اهداف سفر است که فوق العاده در ابعاد دیگر زندگی تأثیر گذار است. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه» (عبس/24) فرض کنید الآن ما در حال سفر هستیم، در راه یک نان میخریم. همین نان از کجا پدید آمده است؟ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» (عبس/25) ما از آسمان آب فراوان ریختیم. «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» کاری کردیم زمین این آب را بمکد. «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا» (عبس/27) دانه را رشد دادیم و رویاندیم. «وَ عِنَباً وَ قَضْباً» انگور و سبزی، «وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا» الآن یک نان سر سفره است ولی همین نان را قرآن میگوید: سر نخ را نگاه کن، از باران شروع شد. باران هم چه فعل و انفعالاتی دارد. این طبیعتگردی را با الهام از قرآن باید شیرین و آسمانی کنیم. طبیعتگردی در ایران باید با جهان متفاوت باشد. ما به دنیا باید این درس را بدهیم. قرآن این نوع طبیعتگردی را، تا به نان نگاه میکنیم ما را به سمت سرچشمه میبرد. ما باران را فرستادیم. ما زمین را شکافتیم. ما گیاه را رویاندیم. این کاری است که ما باید انجام بدهیم.
هدف سوم تجارت است. مسافرت به قصد تجارت؛ سورهای است که همه مردم ما حفظ هستند. «بسم الله الرحمن الرحیم، لِإِيلافِ قُرَيْشٍ، إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ» (قریش/1و2) حاج آقای قرائتی میفرماید: هزار و چند صد سال پیش یک قومی، یک قبیلهای سفر میکردند. برای چه خدا این را برای ما آورده است؟ تا به ما بفهماند این جا به جایی برکت دارد. ما در یک جلسه میخواهیم در مورد آثار و فواید سفر صحبت کنیم. این جا به جا شدنها چه برکات مادی و معنوی دارد. قریش الفت پیدا کردند. قریشی که یک سفر زمستانی داشتند، یک سفر به یمن داشتند، یک سفر هم به شمال منطقه شامات و فلسطین داشتند. کالاهایی را برای فروش میبردند و کالاهایی را هم میخریدند. سفر به قصد تجارت سختتر است. چون تجارت دو نوع است یکی در شهرمان تجارت کنیم، کسب و کار و خرید و فروش، این آسان است. اما وقتی تجارت در سفر شد دلواپسی دارد. مثلاً با کشتی بار را تا کره شمالی یا جنوبی ببرد، اینکه به سلامت برسد و حادثهای پیش نیاید. قرآن سفر به قصد تجارت را توصیه میکند. پیامبر قبل از پیامبری دو سفر تجاری داشته است. در سوره مبارکه مزمل سفر تجاری را با سفر جهاد کنار هم گذاشته است. ما زیاد شنیدهایم کسی که برای تأمین زندگی تلاش میکند، مثل کسی است که در راه خدا جهاد میکند. «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله» در سوره مزمل آیه 20، سفر برای جهاد در راه خدا را و سفر برای تجارت را کنار هم آورده است تا بفهماند ارزش دارد یک مسلمان که بازرگانی میکند و واردات و صادرات دارد، دلواپسی دارد ارزش دارد. میفرماید: «وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ» دیگرانی هستند که در زمین سفر میکنند، «يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» به دنبال لطف خدا هستند تا سودی گیرشان بیاید. دنبال کسب حلال بودن هم ارزش مادی دارد که زندگیاش را میگذراند و هم ارزش معنوی دارد.
من دنبال این بودم که ببینم تأثیراتی که تجار مسلمان در تاریخ داشتند را پیدا کنم. کتابی به نام «اطلس جهان اسلام» قرن به قرن گفته در جغرافیای جهان، کجای جهان مسلمانها هستند، کجاهای کره زمین به اسلام یا تشیع گرویدند و چه کسانی باعث و بانی آن بودند؟ بسیاری از مناطق جهان که مسلمان شدند، بازرگانان مؤسس آن بودند. شیرازیها به تانزانیا و زنگبار رفتند، اسلامی که در آن مناطق هست از اینهاست. اسلامی که در زنگبار هست مرهون شیرازیهاست. آرام آرام این بازرگانان علما را هم همراه خودشان بردند. گفتند: جمعی آنجا مسلمان یا شیعه هستند، ولی عالم و پیشنماز نداریم. فتوا دهنده نداریم. یا در چین، شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» میفرماید: بزرگترین سهم را در مسلمانی چینیها که بیش از هشتاد میلیون مسلمان در چین است، این را تجار و ایرانیها داشتند. بخش بزرگی مرهون بازرگانان قزوین است. از دو راه ایرانیها به چین میرفتند، یکی از راه خشکی، یکی از راه دریا که سواحل خلیج فارس از راه دریا میرفتند. من از حاج آقای قرائتی شنیدم که مسلمانان چین نیت نمازشان را به زبان فارسی میگویند. چهار رکعت نماز ظهر به جا میآورم قربة الی الله! در بعضی مساجد همین نیت را به زبان فارسی نوشته و آنها هم به بچههایشان میآموزند. هشت قرن گذشته و الآن جمعیت میلیونی مسلمانها که در چین هستند یک جمع بازرگانی این بنیان را گذاشتند.
یکوقتی من گفتم: آقای قرائتی اتاق بازرگانی برویم. ببینیم الآن اتاق بازرگانی ایران در زمینه فرهنگی چه کار میکند؟ ایشان هم استخاره کردند و خوب آمد. آنوقت آقای دکتر نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی بودند. آقای دکتر نهاوندیان از آمدن آقای قرائتی متحیر بودند. ایشان گفتند: من نه اهل صادرات و واردات هستم. من برای این آمدم که ببینم شما برای مسائل فرهنگی برنامه دارید؟ بازرگانان ایرانی که به اقصی نقاط جهان میروند یا بازرگانان خارجی که وارد ایران میشوند. ما برای اینها فکری کردیم. نظام و کشور و گذشته و دینمان را معرفی کنیم؟ یا بازرگانی که از اینجا کالا میبرد، به اروپا و آسیا رفت و آمد میکند. مسأله سفر که بخواهیم و نخواهیم صورت میگیرد. این رنگ خدایی دادن به سفرها مهم است.
مستندی تلویزیون نشان میداد که یک عالمی از قم به تایلند رفته است. سیصد سال قبل رفته بود. قبل از این عالم بازرگانانی رفته بودند و بعد این عالم را بردند. الآن گنبد و بارگاهی آنجا دارد و دستیار پادشاه تایلند است. صاحب تفکر و ایده بوده است. یعنی این نوع سفرها یا سفرهای داخلی، علاوه بر اینکه کالا را منتقل میکنیم، افکار و عقاید و فرهنگ را منتقل کنیم. سفر به قصد تجارت! سوره نحل آیه 14 میفرماید: «وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ» او خدایی است که دریا را در اختیار شما قرار داد، «لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا» تا گوشت تازه میل کنید. بخش زیادی از گوشت تازه از دریاست. «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً» غیر از ماهی که از دریا میگیرند، زیر آلات مثل مروارید، سنگهای قیمتی هم از دریا استخراج میکنید. «تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ» از شگفتیهای دریا این است که دماغه کشتی آبها را میشکافد «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» یکی هم برای اینکه درآمد کسب کنید، «وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» شاید شکرگزار خدا باشید. الحمدلله بگویید. این رنگ خدایی دادن به سفر است. سفر به قصد تجارت خیلی قصه دارد. من سفر کردم، دلواپسی و دلهره داشتم، سود هم کسب کردم، یک کار فرهنگی هم کردم. ماه محرم به آلمان رسیدم، رفتیم ببینیم شیعیان آلمان چه آداب و رسومی دارند؟ آنجا همفکری کردیم و چند ایده مطرح کردیم، آنها پسندیدند و بنا شد یک تبادلی داشته باشیم. کارهایی که بازرگانان در طی قرنها انجام دادند فوق العاده است. جاهایی که کارهای فرهنگی شده یک پس زمینهای دارد. باید دید سرنخ چیست؟ خیلی از اینها بازرگانان هستند، تجار مسلمان هستند، عشق به اهلبیت را در تایلند برده آن عالم قمی و سیصد سال است هرسال مثل قم عزاداری میکنند.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. صحبت از سفر شد، انشاءالله رویکرد مسافرتهایمان را عوض کنیم، انشاءالله دولت هم از سفرهای هموطنان عزیز ما حمایت کنند و مسافرتها تسهیل شود، مخصوصاً سفر به اماکن دیدنی کشورمان و از جمله سفرهای زیارتی، خیلیها هنوز هستند گنبد و بارگاه حضرت رضا(ع) و حضرت معصومه(س) را ندیدند. قرار گذاشتیم اگر در اطرافمان کسانی را میشناسیم که هنوز مشهد نرفتند، آستین همت را بالا بزنیم و آنها را راهی کنیم و قطعاً دعای خیر آنها در حق ما مستجاب خواهد شد. اما اگر به هر دلیلی این شرایط مهیا نیست، قرار است در برنامه سمت خدا همانند سالهای گذشته این اتفاق بیافتد که بانی شوند و دوستانمان را راهی مشهد کنند. ما درخواست میکنیم از روحانیون عزیز و گرانقدر، ائمه جماعات و مبلغین عزیز که آنها اگر از مسجد محل، دوستان و همسایهها کسانی را میشناسند که تا به حال مشرف نشدند، به سایت ما مراجعه کنند و ثبت نام را انجام بدهند که کارهای بعدی را ما انجام خواهیم داد. برای اطلاعات بیشتر به سایت ما مراجعه کنید. امروز صفحه 388 قرآن کریم، آیات 22 تا 28 سوره مبارکه قصص را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ «22» وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ «23» فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ «24» فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «25» قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ «26» قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ «27» قالَ ذلِكَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَيَّ وَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ «28»
ترجمه: و چون (موسى) به سوى مدين روى نهاد، گفت: اميد است كه پروردگارم مرا به راه راست هدايت فرمايد.و چون موسى به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در اطراف آن ديد كه به سيراب كردن (چهار پايان خويش) مشغولند و در كنار آنان به دو زن برخورد كه مراقب بودند (تا گوسفندانشان با گوسفندان ديگر مخلوط نشوند. پس موسى جلو رفته و به آنان) گفت: منظور شما (از اين كنارهگيرى) چيست؟ گفتند: ما (براى پرهيز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را) آب نمىدهيم تا اينكه همهى چوپانان خارج شوند و (حضور ما در اينجا براى آن است كه) پدر ما پيرمردى كهنسال است. پس (موسى گوسفندانشان را) براى آنان آب داد، سپس رو به سوى سايه آورد و گفت: پروردگارا! همانا من به هر خيرى كه تو برايم بفرستى نيازمندم. پس (چيزى نگذشت كه) يكى از آن دو (زن) در حالى كه با حيا وعفّت راه مىرفت به نزد او آمد و گفت: همانا پدرم از شما دعوت مىكند تا مزد اينكه براى ما آب دادى به تو بپردازد. پس همينكهموسى به نزد آن پدر پير (حضرت شعيب) آمد و سرگذشت خود را براى او بازگو كرد، او گفت: نترس، تو از (دست) گروه ستمگران نجات يافتى. يكى از آن دو (دختر، خطاب به پدر) گفت: اى پدر! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسى كه (مىتوانى) استخدام كنى، شخصِ توانا و امين است. (حضرت شعيب به موسى) گفت: من قصد دارم تا يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم بر اين (شرط) كه هشت سال براى من كار كنى و اگر (اين مدّت را) به ده سال تمام كردى، پس (بسته به خواست و محبّت) از ناحيه توست و من نمىخواهم كه بر تو سخت گيرم، بزودى به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهى يافت. (موسى پيشنهاد شعيب را پذيرفت و) گفت: اين (قرارداد) بين من و تو (برقرار شد، البتّه) هر كدام از دو مدّت را كه به انجام رساندم، پس ستمى بر من نخواهد بود، و خداوند بر آنچه ما مىگوييم (گواه و) وكيل است.
شریعتی: نماز یکشنبههای ماه ذی القعده فراموش نشود. دستور آن را دوستان ما در کانال برنامه قرار خواهند داد. خبری را امروز شنیدم که شاید یازده نفر از پاسداران و بسیجیان ما که در مرز خدمت میکردند به شهادت رسیدند. به خانوادههایشان تسلیت میگوییم. همینطور مطلع شدیم حضرت آیت الله مرتضی تهرانی برادر مرحوم آقا مجتبی تهرانی به رحمت ایزدی پیوستند. انشاءالله روحشان شاد باشد و مهمان سفره اهلبیت باشند. از مرحوم شیخ احمد کافی بشنویم که این هفته قرار است از ایشان صحبت کنیم.
حاج آقای بهشتی: دو نکته کوتاه را باید عرض کنم که یکی سفرهای تبلیغی ایشان است. مرحوم کافی از سی روز، بیست روز در سفر تبلیغی بودند. از این شهر به آن شهر میرفتند. صوت صحبتهای ایشان هست که میفرمودند: خسته شدم ای امام زمان در این جادهها از بس به عشق تو از این شهر به آن شهر رفتم. نکته دیگر مسأله دعای ندبه است که حقیقتاً یک نوع عشق بازی با امام زمان(ع) هست. ایشان از کسانی بود که در ترویج این دعا خیلی مؤثر بود.
یکی دیگر از هدفهای سفر، خدمت است. ما خوشبختانه اول انقلاب نهادی را به نام جهاد سازندگی داشتیم. من طلبه جوانی بودم و یادم هست به روستاها رفتیم و برای مدرسه سازی با عشق و شور و انگیزه کار میکردیم. چند سالی هست الآن گروههای جهادی راه افتاده است، دانشجو و دانشآموز بدون اینکه نیاز داشته باشند برای کسب درآمد راه میافتند به مناطق محروم یا زلزله زده و نیازمند با عشق حتی در تعطیلات نوروز هم میروند. در سوره مبارکه کهف ماجرایی نقل شده از شخصیتی به نام ذوالقرنین، قرآن میفرماید: خدا اسباب و وسایل زیادی در اختیار او قرار داد. برای سفر جهادی، برای خدمت و سازندگی در قرآن یک نمونه ذوالقرنین است. سه سفر داشته یکی به غرب، یکی به شرق، یکی به شمال. سفر سوم منطقهای است کوهستانی که وقتی به آنجا رسید اهالی محروم آنجا آمدند و گفتند: دشمنانی داریم که اینها فساد میکنند، شما بیا بر ما منت بگذار، امکانات از ما و مدیریت از شما. تخصص از شما! همین کاری که دانشجویان عزیز ما میکنند و به اردوهای جهادی میروند. ذوالقرنین مردم را فراخوان داد و فرمود: تکههای بزرگ آهن بیاورید. نیروی انسانی و وسایل از آنها بود و بنا شد سدی بسازند تا از نفوذ دشمنان و مفسدین جلوگیری کنند. تکههای آهن را بین دو کوه قرار دادند و بعد ایشان فرمودند: حرارت زیادی لازم است تا این آهنها به هم جوش بخورد. مسهایی را فراهم کردند برای اینکه این آهن زنگ نزند. مس ذوب شده را روی آن آهنها کشیدند. سد نیرومندی درست شد، ساخت سد که به پایان رسید، گفت: این از لطف خدا بود. به جای اینکه بگوید: من بودم چنین کردم، گفت: این رحمت خدا بود که من توانستم چنین خدمتی را بکنم. آیات 83 تا 99 از سوره کهف که ما به همین اندازه بسنده میکنیم. خانوادههایی هستند که نیاز ندارند وقتی بچههایشان را در چنین اردوهایی میبینند، گاهی غصه هم ممکن است بخورند اما اخلاص و نیتی که ریشهاش همین انقلاب است که این روحیه را ایجاد کرده است.
هدف پنجم، مطالعه تاریخ است. قرآن کریم پس از اینکه قصه یوسف را نقل میکند، میفرماید: بروید سفر کنید. هم سفر کنید دستاوردهای نیکان را بررسی و مطالعه کنید و هم سفر کنید نتایج کار مکذبین و مفسدین را الهام بگیرید. سوره یوسف آیه 109 اینطور شروع میشود «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ» مخاطب پیامبر اسلام است، ما نفرستادیم قبل از تو «إِلَّا رِجالًا» شخصیتهایی را «نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى» به آنها الهام کردیم و وحی فرستادیم از سرزمینهای حاصلخیز مثل مصر، مصر سرزمینی است که دارای تمدن است. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» چرا مردم سفر نمیکنند؟ «فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» تا بنگرند قبلیها، تمدنهای قبل و انسانهای قبل، کسانی که آمدند. «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ» این مثبت بود. منفیاش را در سوره آل عمران آیه 137 میفرماید: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ» قبل از شما فرهنگهایی بود. «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» سفر کنید «فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِين» ببینیم آنهایی که حرف انبیاء را دروغ میشمردند چه سرانجامی داشتند؟ یا در سوره حج آیه 46 فرمودند: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها» این از آثار سفر است. آیا سفر نمیکنند تا دلهایی که حقایق را درک کند پیدا کند؟ یا گوشهایی که صداها را، مثلاً شیراز میرویم، صدایی نیست ولی صداهایی به گوش ما میرسد از قرنها دورتر که حرفهایی برای ما دارند و پیامهایی دارند.
امروز دربارهی سفر و مسافرت گفتیم. یک کسانی هستند حوصله سفر ندارند. خانوادههایشان گلایه میکنند، فقط دلیل بی پولی نیست. درست است وضع معیشت ما مشکل پیدا کرده است. اما گاهی بی حوصله هستند. خانواده احساس کنند در تابستان به اتفاق مرد خانه دو سه سفری رفتند ولو نیمی از روز، کمر ببندیم، قرآن امر میکند که ای پیامبر به مسلمانها بگو سفر کنید. معلوم است سفر برکاتی دارد.
شریعتی: به امام مهربانیها، امام رضا(ع) سلام کنیم.