اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-10-05-حجت الاسلام والمسلمين رفيعي – فضايل ام المؤمنين حضرت خديجه کبري(س)


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: فضايل ام المؤمنين حضرت خديجه کبري(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 05-10-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
تو صد مدينه داغي، تو صد بقيع دردي *** يتيم مي‌شود خاک اگر که برنگردي
تمام شب نيفتاد صداي گريه‌ي باد *** چه بادهاي زردي، چه کوچه‌هاي سردي
دو قريه آن طرف‌تر بپيچ سمت لبخند *** شکوفه مي‌فروشد بهار دوره گردي
کسي مي‌آيد از راه، چه ناگهان چه ناگاه *** خداي من چه روزي، خداي من چه مردي
از آسمان چهارم مسيح بازگشته است *** زمين ولي چه تنهاست، مگر تو بازگردي  

شريعتي: «اللهم عجل لوليک الفرج» سلام مي‌کنم به همه شما هموطنان عزيزم. خانم‌ها و آقايان. بيننده‌هاي و شنونده‌هاي خوبمان، بيننده‌هاي داخل کشورمان و بيننده‌هايي که در خارج از کشور برنامه ما را مي‌بينند. انشاءالله هرجا که هستيد در روزهاي سرد زمستان دلتان بهاري و گرم باشد. بنا بود امروز خدمت حاج آقاي قرائتي باشيم. انشاءالله هرچه سريعتر با صحت و سلامت کامل شاهد حضور ايشان در برنامه باشيم. سلام شما را به ايشان منتقل کرديم و به شما سلام رساندند. افتخار داريم خدمت آقاي دکتر رفيعي نازنين باشيم. آقاي دکتر رفيعي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم. عرض سلام خدمت جنابعالي و همه بينندگان عزيز دارم. آرزوي توفيق و سلامتي براي همه عزيزان و آرزوي شفاي کامل براي حاج آقاي قرائتي عزيز داريم.
شريعتي: من يک خسته نباشيد ويژه به خاطر برپايي همايش صدف کوثر که خيلي مورد استقبال قرار گرفت، خدمت شما عرض مي‌کنم. الحمدلله همايش موفقي بود و انشاءالله آثار ماندگارش را همه ما شاهد باشيم. امروز هم از خديجه کبري مي‌شنويم.
حاج آقاي رفيعي: پيشنهاد دوستان اين بود که حالا که قصه خديجه کبري(س) در برنامه مطرح شده است، يک مقداري ادامه پيدا کند. من اولاً خدمت بينندگان عرض کنم که پنجشنبه گذشته دوم دي ماه همايش صدف کوثر را در قم برگزار کرديم. دو تن از مراجع بزرگوار سخنراني کردند. حضرت آيت الله العظمي مکارم و حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي که دو مرجع در يک همايش سابقه ندارد. بعد از ظهر هم آيت الله اعرافي و آيت الله ري شهري، حضور داشتند. من همايش‌هاي ديگر هم برگزار کردم. ولي در اين همايش احساس مي‌کردم به هرکسي که براي برگزاري اين همايش و کمک زنگ مي‌زني، احساس مي‌کني يک بدهي به حضرت خديجه دارد. اين خيلي براي من عجيب بود. پنجشنبه همايش بود. من روز سه‌شنبه با آقاي پورمحمدي تماس گرفتم. گفتند: ريز برنامه را تلفني بگوييد ما روي آنتن ببريم. شبکه پنج، شبکه خبر و قرآن و شبکه قم همينطور. من درجه نخست از رياست محترم صدا و سيما تشکر مي‌کنم. همچنين از مجموعه رؤساي شبکه‌ها تشکر مي‌کنم. اساتيد هيأت علمي ما، دکترها، اساتيد برجسته از نيم ساعت مانده بود به شروع همايش آمده بودند. هرکسي مرا روز همايش مي‌ديد مي‌گفت: آقاي رفيعي بگوييد: ما براي شما چه کار بکنيم؟ همه حتي مراجع عالي مقام، اين تعبير مقام معظم رهبري بود که سه مرتبه فرمودند: مظلومه، دو بار فرمودند: غريب! آيت الله العظمي صافي فرمودند: ما در مورد خديجه کبري کوتاهي کرديم! لذا بحمدالله اين جلسه برگزار شد و جرقه‌اي در کشور زده شد. پيش‌بيني ما حدود هفتصد هشتصد نفر بود. اما حدود دو هزار نفر جمعيت آمده بودند.
من بعد از برگزاري اين جلسه در جلسه‌ي شوراي پژوهش و علمي يک پيشنهاد دادم که تصويب شد. همين‌جا اعلام مي‌کنم. گفتم: دبيرخانه دائمي حضرت خديجه و مادران ائمه انشاءالله تشکيل شود. اين بار بيشتر سبقه‌ي دروني و ملي داشت. سري بعد بين‌المللي بشود. اهل سنت حتي مذاهب اسلامي ديگر، چون خديجه کبري وجه وحدت است و همه او را قبول دارند. همينطور در مورد مادران ائمه مثل ام فروه، همايش حميده خاتون، نجمه خاتون، نرگس خاتون هم برگزار شود. يک وقتي آقاي مجتهدي مي‌فرمود: من وقتي با ائمه کار دارم به مادرانشان متوسل مي‌شوم. تعبير حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در اين همايش اين بود که ما فرزند هستيم و او مادر است. ام المؤمنين نخست ايشان است. پيغمبر پدر است. بچه در مقابل پدر و مادر وظيفه دارد. حداقل وظيفه‌اش تکريم و تجليل از اين مادر هست.
کار قشنگي که ما کرديم و انشاءالله منتشر خواهد شد، اين موسوعه حضرت خديجه ام المؤمنين بود که جلد اولش «ام المؤمنين في مصادر اهل سنة» است. يعني تمام مجموعه‌اي که حدود پانصد صفحه تهيه کرديم، فقط در مورد حضرت خديجه کبري در منابع اهل سنت است. يک جلد عربي و سه جلد فارسي است. انشاءالله براي ايام فاطميه آماده مي‌شود.
امروز را هم اختصاص به شخصيت خديجه کبري از يک منظر ديگري مي‌دهم. از بعضي جهات در مورد بانوي بزرگوار صحبت کرديم که بعضي از عرايض من برگرفته از سخنراني‌هاي مراجع و شخصيت‌ها در همايش هم هست. صفاتي که يک انسان دارد به دو بخش مي‌شود تقسيم کرد. يکي صفات ذاتي و يکي صفات اکتسابي. يک چيزهايي ذاتي است. اين ذات اينها را از کجا آورده است، کار نداريم. ژن بوده، انتقال پدر و مادر بوده، در محيطي رشد کرده، اما بعضي از امور ذاتي است. مثل عقل، ذاتاً خردمند است. نمي‌گويم با مطالعه و تحقيق و حتي بعضي غذاها نمي‌شود عقل را افزايش داد. ولي شاکله و هسته‌ي اصلي خرد ذاتي است. اين آدم خردمندي است. يا جمال، زيبايي، يک کسي در يک منطقه‌اي به دنيا آمده، شرايط غذايي‌اش طوري بوده که زيباست. زيبايي اکتسابي نيست. ممکن است من و شما با بعضي لباس‌ها زيباتر جلوه کنيم. ولي اصل زيبايي ذاتي است. فصاحت، بعضي‌ها بسيار فصيح صحبت مي‌کنند. اصلاً جاذبه دارد. اينکه علي اکبر(ع) خلق و منطقش به پيامبر (ص) رفته است.
حديثي داريم که «ثلاث من رزقهن کان کاملا» اينها کمالات ذاتي مي‌شود. سه چيز است که هرکس داشته باشد اينها کمال است. هرسه هم ذاتي است. «العقل و الجمال و الفصاحه» عقل و زيبايي و فصاحت. در همين بخش اول سراغ حضرت خديجه کبري(س) مي‌آييم. اين متن منابع اهل سنت و شيعه است که خديجه(س) نسبت به زن‌هاي ديگر «اکملهن عقلا» (رياحين/صحيح بخاري) خيلي خردمند بود. کامل‌ترين از نظر جمال بود. «و اتمهن رايا» کامل‌ترين از نظر رأي و تيزبيني و نظر دادن در مسائل بود. بعضي‌ها را مي‌گويند: اين خردمند است. تيزبين و نکته سنج است. فراست دارد. فراست به معني بصيرت و تيزبيني و هوشمندي.
اتفاقاً در همين کتابي که جمع آوري کرديم، در همين منابع اهل سنت اين حديث را ديدم که ابن عباس مي‌گويد: «افرس الناس خمسه» چند نفر فراست و تيزبيني داشتند. يکي خديجه است. «حين تفرست في رسول الله» خديجه کبري که تفرس و تيزبيني در مورد رسالت پيغمبر داشت. لذا قبل از او اين را تشخيص داد. بلافاصله از او تبعيت کرد. اين مطلب براي کتاب «تهذيب الاسرار نيشابوري» است که قرن پنجم نوشته است. از راويان اهل سنت است. مي‌گويد: ابن عباس گفت: افراد تيزبين چند نفر هستند يکي خديجه کبري است که با تيزبيني و تحقيقش رسالت پيغمبر را تشخيص داد قبل از آنکه به او وحي شود. پي يک دسته از کمالات ذاتي است. مثل عقل و زيبايي و فصاحت و فراست، که اينها را حضرت خديجه(س) ذاتاً داشتند.
حضرت امام رهبر کبير انقلاب، اين را بزرگاني چون شهيد مطهري نقل کردند. مي‌گويند: وقتي که منافقين، مجاهدين خلق خدمت ايشان در نجف آمده بودند، نهج‌البلاغه مي‌خواندند. قرآن مي‌خواندند، همه ما منتظر بوديم که امام يک مهر تأييد بزنند و اينها را تأييد کنند. اما هرچه اصرار کردند امام چون فراست داشتند، نپذيرفتند و فرمودند: همانقدر که شما را نفي نمي‌کنم کافي است. بلند شويد برويد! آقاي مطهري فرمود: بعضي از افراد ناراحت شدند. سالها قبل از فروپاشي شوروي يک کسي نامه بدهد و بگويد: کمونيسم بايد در موزه‌هاي تاريخ برود. اين همان فراست و تيزبيني است. قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريکا، امام فرمودند: کارتر! شما ديگر رأي نمي‌آوري. اينها خيلي مهم است. فراست امام مثال زدني بود. حتي کساني چون شهيد مطهري مي‌گويند: ايشان نکاتي را متوجه مي‌شد که گاهي ما التفات نداشتيم. الحمدلله اين فراست را در مقام معظم رهبري هم زياد مي‌بينيم. اينها چيزهايي است که ذاتي است. البته مؤمن داريم فراست پيدا مي‌کند، قرآن مي‌گويد: کسي تقوا داشته باشد، اما اينکه مي‌گويند: چاه بايد در خودش آب داشته باشد، در بنيان و ذات فرد بعضي از اينها قرار داده شده است.
دسته دوم صفات اکتسابي است. هرکسي ممکن است اين را بدست آورد. منتهي اين هم دو قسم مي‌شود. اختصاصي و غير اختصاصي، يعني يک ويژگي اين ذاتي نيست. شما و من هم مي‌توانيم کسب کنيم. ولي اگر جنابعالي اين را کسب کردي ديگر من نمي‌توانم. يعني اختصاصي شما مي‌شود. مثال ساده‌اش رتبه اول کنکور است. اگر شما رتبه اول شدي، ديگر من نمي‌شوم. اگر هم بشوم رتبه پايين‌تر مي‌شوم. آن کشوري که در مسابقات جام جهاني برنده مي‌شود، از اول نگفتند چه کسي برنده است و همه براي رتبه اول تلاش مي‌کنند. ولي آن کسي که مدال قهرماني مي‌گيرد ديگر اختصاصي است.
خديجه کبري(س) چند مورد از اين اختصاصي‌ها دارد که ديگر کسي نمي‌تواند اين را کسب کند. اول اينکه نخستين زن مسلمان بود. چه کسي غير از ايشان است؟ هرکس باشد نخستين نيست. روايتي داريم که خيلي زيباست. من اين روايت را در بحار ديدم. سيد بن طاووس و ديگران هم نقل کردند. شخصي خدمت امام باقر(ع) آمد. گفت: مي‌شود از آغاز اسلام براي ما توضيح بدهيد؟ شکل گيري اسلام چگونه بود؟ امام باقر فرمودند: وقتي رسول خدا مبعوث شدند، جبرئيل خدمت پيامبر آمد. خديجه کبري و اميرالمؤمنين علي(ع) نشسته بودند. حضرت علي سني نداشتند. جبرئيل به پيغمبر رو کرد و فرمود: شما اين دو را به بيعت اسلام دعوت کن. اولاً نکته، دعوت کننده‌ي اين دو شخصيت خود شخص جبرئيل است. از غار حرا حضرت امير همراه پيغمبر بود و ايمان داشتند. خديجه کبري هم بلافاصله بعد از اينکه پيغمبر از غار حرا آمدند، ايمان آوردند. اما اينجا صحبت رسميت است. متن روايت اين است که جبرئيل اين مطلب را عرض کرد که اينها را به بيعت الاسلام دعوت کنيد. اولين بيعت در اسلام همين است. پيغمبر گرامي اسلام به اين دو روي کردند، فرمودند: «يا علي، يا خديجه، هذا جبرئيل يدعوکما الي بيعت الاسلام» شما را به بيعت اسلام دعوت مي‌کند. هردو گفتند: ما اسلام آورديم و بعد قصه تمام شد. اين هم يک امتيازي است که گفتم اختصاصي است. در ادامه روايت هست وقتي اين اتفاق افتاد، حضرت به خديجه کبري روي کردند و فرمودند: يا خديجه! علي هم جانشين من است. حالا که با من بيعت کردي، با او هم بيعت کن. خديجه کبري با اميرالمؤمنين هم بيعت کرد. خديجه کبري فرمودند: يا رسول الله! من همينطور که با شما بيعت کردم به عنوان نبي، با علي بن ابي طالب هم به عنوان وصي شما بيعت مي‌کنم. پس اولين بيعت کننده با حضرت امير هم حضرت خديجه بود. موضوع جانشيني حضرت امير مختص به غدير نيست. در منابع هست که يوم الانذار هم دعوت کردند. در خانه خودش هم که بستگان را دعوت کرده بود، پيغمبر دعوت کردند و گفتند: علي وصي و جانشين من است.
صفات اکتسابي دو قسم شد، اختصاصي و غير اختصاصي. صفات اکتسابي غير اختصاصي را بگويم. حضرت ابراهيم حليم بود. حضرت موسي شرح صدر داشت. حضرت يوسف عفيف بود. ادريس صديق بود. ايثار و انفاق. گرچه در خود اينها هم يک نقطه اوجي داريم. چطور امام سجاد در فراز منبر شام مي‌فرمايد: «عطينا ستا و فضلنا بسبع» به ما شش ويژگي داده شده است. «اعطينا العلم و الحلم و السماحة و الفصاحة و الشجاعة و المحبة في قلوب المؤمنين» يعني شجاعت اکتسابي هست، حلم هم مي‌شود انسان کسب کند ولي اوج اشجع الناس علي بن ابي طالب است. اصبر الناس کيست؟ همه صبور هستند. از امام صادق سؤال مي‌کنند: «من اصبر الصابرين» صبورتر از همه صبورها در اين عالم کيست؟ مي‌فرمايد: جدم اميرالمؤمنين(ع). يعني يکوقت صحنه‌اي پيش مي‌آيد که صبر اميرالمؤمنين بروز مي‌کند. صبر امام حسين(ع) در کربلا بروز مي‌کند. با اين دسته بندي که امروز عرض کردم، اوج شناخت به خديجه کبري را مي‌توانيم پيدا کنيم.
شريعتي: اين را مي‌توانيم ضميمه کنيم به روايتي که شما در مورد رضاي حضرت خديجه گفتيد.
حاج آقاي رفيعي: انبياء ويژگي‌هايي دارند اوج آن رضاست. اين رضاي حضرت خديجه خيلي مهم است. بانوي بزرگي هستند و همه ما به ايشان بدهکار هستيم. بايد بيش از اين به شخصيت اين بانوي بزرگوار پرداخته شود. يکي از نکاتي که در زندگي حضرت خديجه(س) قابل تأمل هست و گاهي اين را در مورد حضرت امير(ع) به کار مي‌بريم. مي‌گوييم: «جمعت في صفاتک الاضداد» مي‌گويند: اميرالمؤمنين جامع اضداد است. در ويژگي‌هاي تو صفات غير متجانس جمع شده است. يعني چه؟ يعني کسي که اينقدر شجاع است شمشير دست مي‌گيرد و به خاطر اسلام گردن امر بن عبدود را مي‌زند. به خاطر اسلام مرحب خيبري را به درک واصل مي‌کند. به خاطر اسلام آنطور در نهروان و احد و خيبر مبارزه مي‌کند. همين آدم شب به خانه مي‌آيد و در نخلستان از خوف خدا زار زار گريه مي‌کند. همين آدمي که در مقابل دشمن با صلابت است، اشک يتيم او را متأثر مي‌کند. کم پيدا مي‌شود که سياسي باشي و عبادي هم باشي. عبادي باشي و رزمنده ميدان جنگ هم باشي. ثروت داشته باشي، زهد هم داشته باشي.
يکي از نکاتي که درباره‌ي حضرت خديجه(س) قابل تأمل است و مقام معظم رهبري هم روي اين تأکيد کردند. فرمودند: شما مي‌گوييد: ايشان اموالش را در راه خدا داد. اين يک چيز ساده‌اي نيست. گفتنش راحت است. يکوقت يکي ده تا آپارتمان دارد، يکي را هم به کميته امداد هديه مي‌کند. اما همه را بدهد و خودش بيايد در يک گوشه‌ي خالي يا فضاي معمولي زندگي کند. حضرت خديجه اين ويژگي را داشت. يعني جامع اضداد بود. صفات غير متجانس در او بود. يک کسي با اين ثروت يک مرتبه به آن زهدي مي‌رسد که در شعب ابي طالب روي يک پوست زندگي کند. يک مرتبه به زهدي برسد که وقتي مي‌خواهند دفنش کنند، يک لباس و عبا از پيغمبر مي‌خواهد، رويش نمي‌شود به پيغمبر بگويد. بالاخره زن است و بر زن جهاد نيست. اما اوج شجاعت، در عين زن بود شجاع بود و در عين مال‌دار بودن زاهد بود. در عين مراجعات فراوان براي ازدواج انتخاب صحيح داشت. اين هم يکي از نکاتي که در مورد خديجه کبري(س) است.
شريعتي: در ضمن جلساتي که با جناب آقاي دکتر رفيعي گذشت و برنامه ما منور به نور حضرت خديجه کبري(س) بود احساس کردم زندگي اين بزرگوار چه زواياي پنهاني دارد که همه ما با آن غريبه و نا آشنا بوديم. انشاءالله شناخت ما بيشتر و بيشتر شود و همه ما بتوانيم در مسيري که بايد گام برداريم و به آنجايي که بايد برسيم. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات امروز را به حضرت خديجه(س) و مادران ائمه(عليهم السلام) هديه کنيم. امروز صفحه 440 قرآن کريم، آيه پاياني سوره مبارکه فاطر و آيات ابتدايي سوره مبارکه يس را تلاوت مي‌کنيم.
«وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً «45»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ،‏ يس «1» وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ «2» إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ «3» عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «4» تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ «5» لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ «6» لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى‏ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «7» إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ «8» وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ «9» وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «10» إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ «11» إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ «12»
ترجمه: و اگر خداوند مردم را به سزاى آن چه انجام داده‏اند مؤاخذه نمايد، هيچ جنبنده‏اى روى زمين باقى نمى‏ماند، ولى (سنّت خداوند بر آن است كه) مردم را تا مدّتى معين مهلت دهد (تا خود را اصلاح نمايند)، پس همين كه مدّتشان به سر آمد (آنان را مؤاخذه مى‏كند.) و همانا خداوند به (احوال) بندگان خود بيناست (و هر كس را به مقتضاى كردارش جزا مى‏دهد).
به نام خداوند بخشنده مهربان‏. يا، سين. سوگند به قرآن (محكم و) حكمت‏آموز. كه همانا تو از پيامبرانى. بر راه راست هستى. قرآن از جانب خداوند قادر مهربان نازل شده است. تا به مردم آن چه را به نياكانشان هشدار داده شده تو نيز هشدار دهى، پس آنان غافلند. به يقين فرمان (عذاب) بر بيشتر آنان سزاوار گشته است پس ايشان ايمان نمى‏آورند. به راستى كه ما در گردن‏هاى آنان غل‏هايى قرار داديم، كه تا چانه‏شان را مى‏پوشاند در نتيجه سرهاى آنان بالا مانده است (و نمى‏توانند اطراف و پيش پاى خود را ببينند). و پيش روى آنان حائل و سدّى و پشت سرشان نيز حائل و سدّى قرار داديم، و به طور فراگير آنان را پوشانديم، پس هيچ چيز را نمى‏بينند. بر آنان تفاوتى نمى‏كند كه آنان را بيم دهى يا بيم ندهى، ايمان نمى‏آورند. تنها كسى را (مى‏توانى) هشدار دهى كه از ذكر (قرآن) پيروى كند و در درون و نهان از خداى رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشى پر ارزش بشارت ده. همانا ما مردگان را زنده مى‏كنيم و آن چه را از پيش فرستاده‏اند و آثارشان را مى‏نويسيم و هر چيزى را در (كتاب و) پيشوايى روشن برشمرده‏ايم.
شريعتي: انشاءالله به برکت اين آيات نوراني زندگي ما منور به نور قرآن کريم باشد. انشاءالله خداوند بر عزت و توفيق همه ما بيافزايد. تماس تلفني ما با حاج آقاي قرائتي برقرار شده است. سلام عليکم. انشاءالله حال شما خوب باشد.
حاج آقاي قرائتي: خدا مي‌فرمايد: «إِنَّكَ‏ مَيِّتٌ‏ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/30) افتادن و بلند شدن براي همه هست. چند جلسه‌اي محروم شديم و شرمنده لطف شما شديم. از مقام معظم رهبري، رياست جمهوري، مراجع، اساتيد، جامعه مدرسين، مسئولين و غير مسئولين، امت خيلي ما را مورد تفقد قرار دادند. من بارها از اين همه محبت منقلب شدم. اين محبت‌ها خدايي است. از همه پزشکان و پرستاران تشکر مي‌کنم. مي‌خواهم بگويم: فقط يک آشنا را دعا نکنيد. «اللهم اشفع کل مريض» در نماز نمي‌گويند: «سمع الله لحمدي» مي‌گويد: «سمع الله لمن حمده» آب خوردي نگو الحمدلله سيراب شدم. به هر قطره‌ي آبي که به حق مصرف شده، الحمدلله! هميشه دعاهاي شما ميلياردي باشد. براي نعمت‌هايي که نمي‌فهميم تشکر کنيم. انسان وقتي مريض مي‌شود و نمي‌تواند غلت بزند، تازه مي‌فهمد عجب يک عمري مي‌غلتيدم، الآن نمي‌توانم. بگوييد: خدايا براي نعمت‌هايي که نمي‌فهميم الحمدلله! من خدا را شکر مي‌کنم و از همه تشکر مي‌کنم.
خيلي خوشحالم که آقاي رفيعي به جاي من آمدند. اگر عمري بود مي‌آيم، اگر نبود که ايشان جاي من هستند. خداوند همه گويندگان تاريخ و کلمات حقي که گفته و نوشته شده را حفظ کند. آنهايي که داماد خوب مي‌خواهند از حضرت خديجه بخواهند. چون حضرت خديجه داماد خوبي مثل حضرت علي داشت. اين بد است که بعد از 37 سال ياد حضرت خديجه افتاديم. گاهي وقت‌ها بعد از چند سال يادمان مي‌آيد خديجه مظلوم است. نبايد اينطور باشد. از اين واجبات فراموش شده کم نداريم. اساتيد و فضلا سراغ چيزهايي بروند که ماندگار و ماندني و فراموش شده است. بحث‌ها و سخنراني‌هاي تکرار را کنار بگذاريم. چرا حج در بورس است و زکات در بورس نيست؟ زکات از واجبات است. از آقاي رفيعي مي‌خواهم که از حضرت خديجه به مادران ائمه بروند و پا را وسيع‌تر بگذارند. چون ايشان جزء اساتيد حوزه هستند. از اساتيد دانشگاه هستند. واجبات فراموش شده را ليست کنيد و هرکس را مسئول يک کاري کنيد. من هم اگر بتوانم کمک مي‌کنم.
شريعتي: انشاءالله خدا به شما اين توان را بدهد که ما باز هم در خدمت شما باشيم و از محضر پر فيض شما استفاده کنيم.
حاج آقاي رفيعي: بنده هم خدمت ايشان سلام عرض مي‌کنم. از ويژگي‌هاي حاج آقاي قرائتي اين است که هروقت به حرف ايشان گوش بدهي، يک چيزي ياد مي‌گيري. اين خيلي مهم است. ايشان نرم افزاري دارند که خيلي براي طلبه‌ها مفيد است. به صورت فهرست وار همه مسائل اخلاقي و اعتقادي را به حروف الفبا دارد. شايد من هفته‌اي سه چهار بار به اين نرم افزار مراجعه مي‌کنم و هر بحثي که دارم سعي مي‌کنم از اين ببينم. خدا آيت الله احمدي ميانجي را رحمت کند. ايشان مرد بسيار بزرگي بود. حاج آقاي قرائتي در تلويزيون صحبت مي‌کردند، ايشان مي‌فرمودند: من يک چيزي را از ايشان مي‌شنوم، يادداشت مي‌کنم. چرا دوباره يک وقتي بگذارم و سراغ اين بحث بروم. نکته بسيار مهمي که در زندگي ايشان است سخاوت علمي است. بعضي‌ها اجازه‌ي نشر کتابشان را نمي‌دهند. اجازه برداشت نمي‌دهند. سخاوت علمي برکت علمي مي‌آورد. خيلي‌ها به من مي‌گويند: ما از فلان کتاب شما استفاده کرديم. مي‌گويم: اين براي من نيست. من روايات و آيات را خواندم و دسته‌بندي کردم. ما سر سفره‌ي آماده هستيم. همه کمک کنيم. در جريان دينداري به هم کمک کنيم. همه شغلي براي به هم زدن و رقابت و حسادت بد است. ولي در کار دين بدتر است. اگر مداحي خوب خواند، همه خوشحال شوند و دعايش کنند. بگويند: امروز يک مداحي خوب خواند و افتخار مداح‌ها شد. اگر يک منبري خوب صحبت کرد، همه منبري‌ها افتخار دارند. الحمدلله جامعه مبلغين يک سخنراني دارد، در بحث مراجع و علما همينطور. بازار دين بازار رقابت نيست. بازار همراهي و همکاري است. من خوشحال مي‌شوم وقتي مي‌شنوم مي‌گويند: فلاني منبر خيلي خوبي رفت. خوب الحمدلله! آبروي دين است. آبروي اسلام است.
سوره يس از سوره‌هاي مهم قرآن است و قلب قرآن نام گرفته است. توصيه شده که در شب‌هاي مختلفي قرائت شود. ثواب قرائت سور در آغاز بعضي تفاسير مثل نور و مجمع البيان آمده است. ما يکوقتي توفيق پيدا شد در حرم حضرت معصومه اين را شب‌هاي پنجشنبه ترجمه کرديم و توضيح داديم. آغاز اين سوره بسم الله الرحمن الرحيم است. «يس» از حروف مقطعه است. بعضي‌ها هم گفتند: نام پيغمبر گرامي اسلام است. منظور اينجاست، «وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» قسم به اين قرآن محکم، تمام اينها وحي است. تمام اينها کلام خداست. کسي نمي‌تواند ادعا کند اينها را به پيغمبر ياد دادند. من يکوقت در کتابي که آيت الله کريمي جهرمي، داماد آيت الله العظمي صافي، به نام «جاذبه قرآن» دارند، ايشان آنجا نقل مي‌کند دانشمندي که تازه مسلمان شده بود، گفتند: شما چرا مسلمان شدي؟ گفت: يک آيه قرآن مرا مسلمان کرد. گفتند: کدام آيه؟ گفت: «بَلى‏ قادِرِينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ‏ بَنانَه‏» (قيامت/4) گفتند: چه ارتباطي بين اين آيه با اسلام آوردن شما است؟ گفت: چهارده قرن پيش علم انگشت نگاري نبود. اگر کسي هم مي‌خواسته به پيغمبر ياد بدهد، بلد نبوده ياد بدهد. اين نمي‌تواند حرف پيغمبر باشد. اين حرف خداست. الآن در موزه‌هايي که مي‌رويم قرآن داريم براي هزار سال پيش است. يعني زماني که کرويت زمين مطرح نبود، «بِرَبِّ الْمَشارِقِ‏ وَ الْمَغارِب‏» (معارج/40) داريم. زماني که شناور بودن اين سيارات مطرح نبود، «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ‏» (يس/40) داريم. زماني که علم جنين شناسي نبود، اما قرآن مراحل علقه و مضغه را بيان کرد. پس اين قرآن محکم است. حالا که اين قرآن استحکام دارد و خداي حکيم اين را فرستاده است، «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ» تو پيغمبر هستي. يعني دليل بر رسالت تو «القرآن الحکيم» بودن است. و طبيعتاً وقتي قرآن حکيم شد، تو مرسل شدي. «عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» تو در صراط مستقيم هستي. آنچه ما را به آن دعوت مي‌کني حق است.
شريعتي: سالروز ميلاد حضرت مسيح را به همه شما و مخصوصاً به هموطنان عزيز مسيحي تبريک مي‌گويم. السلام عليک يا رسول الله.